سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که به تو گمان نیک برد با نیکویى در کار گمان وى را راست دار [نهج البلاغه]
قطره ی شبنم

از آنجایی که دین مقدس اسلام، دین جامع و کامل است، و رابطة دنیا با آخرت را یک رابطة تنگاتنگ می‌بیند، توجه خاصی به مسائل مادی در جهت تداوم و استمرار زندگی دارد، بگونه ای که این زندگی مادی را مقدمه برای زندگی آخرت می‌داند. به همین جهت شارع مقدس برای همة ابعاد زندگی انسان، از جمله مسأله ای معیشت، برنامه خاصی را ارائه نموده است.که سامان دادن امور زندگی، بر اساس وحی و تعالیم ارزشمند اسلام، نتیجه اش، تأمین سعادت دنیا و آخرت است.

از دیدگاه اسلام، انسان از لحاظ ماهیت، کانون نیاز ها است، چونکه خداوند متعال فیاض است، اگر آنی فیض او قطع شود، تهی گردند و قالب ها. اما نیاز های مادی انسان را خداوند در مواد موجود در طبیعت قرارداده است. ولی این مواد حاضر و آماده ساخته نشده است، بلکه استفاده از آنها نیاز به کار و تلاش دارد. این ضرورتی است که نظام طبیعت بر دوش آدمی نهاده است. تا بدین وسیله نیاز هایش را برطرف و از فقر و تنگدستی، رهایی یابد.

با این مقدمه به اصل بحث می رسیم که در آمد انسان مسلمان با توجه به منابع آن به دو صورت تقسیم می‌شود. یکی درآمد حلال، و دیگری درآمد حرام.

الف؛ درآمد حلال‏

درآمد حلال، عبارت است از وجوهى که بر اساس شیوه‏هاى مشروع و مجاز به دست آید، و از راهی که مورد رضایت الهی است، انسان کسب درآمد نماید.

اهمیت درآمد حلال

 توصیه اکید قرآن کریم و روایات اسلامى به همه رهروان راه حق این است که علاوه بر مراقبت بر پاکى و طهارت غذاى جسمانى، در جهت طهارت غذاى روحانى نیزمواظبت نمایند. به عبارت دیگر، مراقبت در جهت پاکى ظاهرى و باطنى غذا حتى در بحرانى‏ترین و سخت‏ترین لحظات زندگى فراموش نشود. در قرآن کریم وقتی که دقت می کنیم می بینیم، که اصحاب کهف، با اینکه بعد از بیدارى قاعدتاً بسیار گرسنه‏

بودند، ولى باز به کسى که مأمور خرید غذا مى‏شود توصیه مى‏کنند هر غذایى را نخرد، بلکه بنگرد در میان فروشندگان کدامین نفر غذایش از همه پاک‏تر است، آن را انتخاب کند. امروز بسیارى از مردم جهان به اهمیت این دستور در یک قسمت پى برده‏اند، و سعى دارند غذاى آنها از هر نوع آلودگى ظاهرى به دور باشد، غذاها را در ظرفهاى سرپوشیده و دور از دستهاى آلوده، و گرد و غبار نگهدارى مى‏کنند، البته این کار بسیار خوبى است، ولى به این مقدار نباید قناعت کرد، بلکه باید غذاها از آلودگى به حرام، ربا، غش و تقلب و هر گونه آلودگى باطنى نیز پاک باشد.

در روایات اسلامى تاکید فراوانى روى غذاى حلال و تاثیر آن در استجابت دعا و صفاى قلب شده است. در روایتى مى‏خوانیم کسى خدمت پیامبر آمد عرض کرد؛ «احب ان یستجاب دعائى» دوست دارم دعاى من به اجابت برسد. پیامبر فرمود: «طهر مأکلک و لا تدخل بطنک الحرام‏»1 غذاى خود را پاک کن و غذاى حرام در معده خود وارد منما. در روایت دیگری از پیامبر گرامی اسلام، صلی لله علیه وآله وسلم، می خوانیم که «العِبادةُ سَبعُونَ جُزءً افضَلُها طَلَبُ الحَلالِ»2 عبادت هفتاد جز دارد، برترین آنها طلب حلال است. باز آن حضرت می فرماید؛ «طَلَبُ الحَلالِ واجبٌ عَلى‏ کُلِّ مُسلِمٍ.»3 تحصیل و کسب روزى حلال بر هر مسلمانى واجب است. و نیز فرمود:«طُوبى‏ لِمَن اکتَسَبَ مِنَ المُؤمنینَ مالًا مِنْ غَیرِ مَعصِیَةٍ.»4 خوشا بحال مؤمنانى که مالى بى معصیت (و شکستن مقررات و تعالیم الهى) به دست آورند. امام صادق علیه السلام، به یکی از یارانش می‌فرماید؛«به هر کس از یارانتان برخوردید، سلام مرا برسانید و بگویید: بر شما باد به تقواى الهى و توجه به آنچه توسط آن به ما عند اللَّه و پاداش الهى مى‏توان دست یافت. قسم به خدا، ما به شما فرمان نمى‏دهیم مگر آنچه را به نفس خود امر مى‏کنیم. بر شما باد به کوشش و جدیت، و هر گاه نماز صبح را ادا کردید و بازگشتید، صبح زود در پى روزى بروید و در طلب حلال باشید، همانا خداوند به شما روزى خواهد داد و بر آن یاریتان خواهد فرمود.5

همانطور که اشاره شد در آمد و لقمه حلال آثار فراوانى دارد، که در روایات آمده است. در اینجا به اشاره برخى از آنها اکتفا مى‏کنیم؛

آثار غذای حلال

1- به اجابت رسیدن دعای انسان

در روایتی از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم، آمده است؛«مَن احَبَّ انْ یُستَجابَ دُعائَهُ فَلیُطَیَّبْ مَطْعَمهُ وَ مَکْسَبَهُ.»6 هر که دوست دارد دعایش مستجاب گردد، باید غذا و کسب خود را پاک کند.

2- نورانى شدن قلب، قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: «من أکل الحلال اربعین یوماً نور الله قلبه»7 هرکس چهل روز غذای حلال بخورد خداوند قلب اورا نورانی میگرداند.

3- عبور از پل صراط به سرعت؛ قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم؛ «من أکل من کد یده مر علی الصراط کالبرق الخاطف»8 کسی که از دست رنج خودش بخورد مانند برق از پل صراط عبور میکند.

4- بردن ثواب مجاهد در راه خدا؛ امام موسی بن جعفر علیه السلام، می‌فرماید: «من طلب هذا الرزق من حله لیعود به علی نفسه وعیاله کان کالمجاهد فی سبیل الله»9 کسی که از راه حلال روزی خود را بدست آورد که خودش و خانواده اش را تأمین نماید، مانند کسی است که در راه خدا جهاد می‌کند.

5- باز شدن درهای بهشت به روی او؛ رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرماید: «من أکل من کد یده حلالاً فتح له ابواب الجنة یدخل من أیها شاء»10 هرکس که از دست رنج خود غذای حلال تهیه نماید، در های بهشت بر روی او باز می‌شود و از هرکدام که به خواهد وارد شود.

6- مشمول رحمت الهی، رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، می‌فرماید: «من أکل من کد یده نظر الله الیه بالرحمة، ثم لایعذبه أبداً»11 کسی که از دست رنج خود روزی بخورد، خداوند نظر رحمت به او می افگند، و او را گرفتار عذاب نمی نماید.

ب. درآمد حرام‏

در قرآن کریم شیوه‏هاى نامشروع چون «أکل مال به باطل»، «ربا»، «ظلم»، «فساد» و انواع راههاى نادرست درآمد، سخن رفته است و از آنها نهى شده است. انسان مؤمن و معتقد به خداوند متعال باید این را بداند که خداوند روزی دهندة واقعی است و او صاحب قدرت است. «انَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزاقُ ذُو القُوَّة المَتینَ»12 باز هم قرآن کریم در سورة هود آیه 6، میفرماید؛ «وَ ما مِن دابّةٍ فِى الارضِ الَّا عَلَى اللَّهِ رِزقُها»، هیچ جنبنده‏اى در زمین نیست مگر آنکه رزقش به عهده خدا است. این عهده‏گیرى را کسى بر خدا واجب نکرده است، بلکه خود او رزق‏ هر جنبنده‏اى را به عهده گرفته است. پس رزق عطیه‏اى است الهى، بدون اینکه بنده استحقاق یاطلبى از او داشته باشد یا عوض حقى باشد که بنده بر او دارد. از این رو هر انسانى که با حرام روزى مى‏خورد، سهمى و رزقى از حلال دارد؛ زیرا ساحت مقدس خداوند متعال منزه از آن است که روزى انسان را حقى ثابت بر عهده خود قرار دهد، آنگاه از مسیر حرام او را روزى دهد، و در عین حال او را از خوردن حرام نهى کند و در آخرت او را عقاب نیز بفرماید.

در روایات اسلامى هم، شیوه‏هاى درآمد حرام و جمع آورى ثروت‏هاى نامشروع از گناهان کبیره شمرده شده است، و برخى از شیوه‏ها چون کم فروشى، خیانت و ربا همسان بدترین گناهان چون آدم کشى و ... یاد شده است. در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، آمده است: «الجنة محرمة علی جسد غذی بالحرام»13 بهشت بر بدنی که از غذای حرام تغذیه نموده حرام است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام، می‌فرماید: «لیس من شیعتی من أکل مال المؤمن حراماً»14 ازشیعیان من نیست کسی که مال مؤمنی را به حرام بخورد. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «تَرکُ لُقمَةِ الحَرامِ احَبُّ الىَ اللَّهِ مِنْ صَلاةِ الْفَىِ رَکعَةٍ تَطَوُّعاً»15 نخوردن لقمه حرامى نزد خداوند از دو هزار رکعت نماز مستحبى خواندن بهتر است. در روایتی از امام صادق علیه السلام، آمده است : «رَدُّ دانِقٍ حَرامٍ یَعدلُ عِنْدَ اللَّهِ سَبعینَ حَجَّةً مبرورةً.»16 رد کردن یک درهم حرام به صاحبش نزد خداوند با هفتاد حج قبول شده برابر است.

تأثیر لقمة حرام

شریک بن عبد الله نخعی، از فقهای معروف قرن دوم هجری، که به علم و تقوا معروف بود. مهدی بن منصور، خلیفه عباسی، علاقه فراوان داشت که منصب قضا را به او واگذار نماید، ولی شریک بن عبد الله برای اینکه خود را از دستگاه ظلم دور نگهدارد، زیر این بار نمی رفت، و نیز خلیفه علاقه مند بود که «شریک» را معلم خصوصی فرزندان خود قرار دهد، تا به آنها علم بیا موزد. شریک این کار را نیز قبول نمی کرد، و به همان زندگی آزاد و فقیرانه ای که داشت قانع بود. روزی خلیفه او را طلبید و به او گفت؛ امروز باید یکی از این سه کار را قبول کنی؛ یا عهده دار منصب قضا شوی و یا کار تعلیم و تربیت فرزندان مرا قبول کنی و یا امروز نهار با ما باشی و بر سر سفرة ما بنشینی. شریک با خود فکری کرد و گفت که حالا اجبار و اضطرار است، البته از این سه کار، سومی برای من آسان تر است. خلیفه ضمناً به مدیر مطبخ دستور داد که که امروز لذیذ ترین غذا ها را برای شریک تهیه کن. غذا های رنگارنگ از مغز استخوان آمیخته به نبات و عسل تهیه کردند و سر سفره آوردند. شریک تا آنوقت همچو غذای نخورده و ندیده بود. و با اشتهای کامل خورد. مسؤل مطبخ به آهستگی به گوش خلیفه گفت؛ بخدا قسم که دیگر این مرد روی رستگاری را نخواهد دید. طولی نکشید که دیدند شریک هم عهده دار منصب قضا و هم عهده دار تعلیم فرزندان خلیفه شد. بدینگونه برای ایشان از بیت المال مقرری نیز معین شد. همین شریک روزی با متصدی پرداخت حقوق حرفش شد، متصدی به شریک گفت؛ توکه گندم به ما نفروخته ای که اینقدر سماجت می‌کنی؟ شریک گفت؛ چیزی از گندم بهتر برای شما فروخته ام، من دین خود را فروخته ام.17

آثار لقمة حرام

1- قساوت قلب

غذایى که انسان مى‏خورد به منزله بذرى است که در زمین پاشیده مى‏شود، پس اگر آن غذا پاکیزه و حلال باشد اثرش در قلب ظاهر مى‏شود که منشأ خیرات و پیدایش نیکى‏ها خواهد بود و اگر آن‏ خوراک پلید و حرام باشد قلب را کدر و تیره نموده، که در اثر قساوت و ظلمت، امید خیرى به آن نخواهد بود، لذا صاحب چنین قلبى از تسلیم شدن در برابر حق خوددارى مى‏کند و پند و اندرز در او اثر نمى‏کند و سخت‏ترین مناظر رقت بار او را متأثر نمى‏کند، امام حسین (ع) در روز عاشورا به لشکریان عمر سعد ضمن خطبه‏اش فرمود:«فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الحَرامِ و طُبِعَ عَلى قُلُوبِکُم وَیلَکُمْ الا تَنصِفُون الا تَسمَعُونَ.»18 شکم‏هایتان از حرام پر شده و بر دلهایتان مهر خورده، دیگر حق را نمى‏پذیرید، واى بر شما، آیا انصاف نمى‏دهید، آیا گوش فرا نمى‏دهید؟

2- حرام خوری باعث تضییع و عدم قبولی اعمال

حرام خورى باعث تضییع و عدم قبولى اعمال می شود، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، میفرماید: «من أکل حراما لم یقبل الله منه صرفا و لاعدلا»19 هرکس حرامی بخورد هیچ عملی از او پذیرفته نمی‌شود نه واجب و نه مستحب.

3- مشمول لعنت فرشتگان

انسان حرام خوار را فرشتگان لعنت می‌کند. در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، آمده است: «اذا وقعت اللقمة من الحرام فی جوف العبد لعنه کل ملک فی السموات والارض»20هرگاه لقمة حرام در شکم انسان قرار بگیرد همة ملائک آسمان و زمین او را لعنت می‌کند. غالباً کسانى که از مال حرام پرهیز نمى‏کنند خیال مى‏کنند که اگر از این مال حرام صرفنظر کنند امر معاش آنها لنگ مى‏شود و خود را سخت‏ محتاج و گرفتار مى‏بینند، در حالى که این خیالى است نفسانى و وسوسه‏اى است شیطانى، و خلاف صریح وعده‏هاى خداوند در قرآن کریم و روایات فراوانى است که از معصومین علیهم السلام، رسیده است؛ چرا که خداوند رزق هر مخلوقى را از طریق حلال ضمانت کرده است. پس اگر عجله نکند و صبر و قناعت را پیشه سازد، رزق مقدرش قطعاً به او خواهد رسید.

بلى گاه مى‏شود انسان به سؤ اختیار خود از طریق حرام امرار معاش مى‏کند و خودش را از رزق حلالى که خداوند مقدرش فرموده، محروم مى‏سازد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، در این زمینه در حجة الوداع فرمود: بدانید که جبرئیل به قلب من الهام کرد که هیچ کس نمى‏میرد مگر وقتى که تمام رزق مقدرش به او رسیده باشد، پس از خدا بترسید و در طلب روزى حریص نباشید و طول کشیدن رزق حلالتان، شما را وا ندارد که عجله کنید و رزق خود را از راه حرام بخواهید. جز این نیست که خداوند رزق حلال را بین مخلوقاتش تقسیم نموده و حرام را قسمت نکرده است. پس کسى که از خدا بترسد و صبر کند رزق حلالش که مقدر است به او خواهد رسید و کسى که پرده عفت خود را پاره کند و شتاب کرده آن را از طریق حرام کسب کند، از رزق حلال مقدرش محروم گردیده و به آنچه کسب کرده در قیامت مواخذه خواهد شد.21


1 . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج4، باب 67، حدیث4.

2 . همان، ج12، ص11، باب4، حدیث6.

3 . علائ الدین هندی، کنز العمال، ج4، ص 2، ح11.

4 . الحیاة، ج3، ص60.

5 . شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج12، ص 12، حدیث8.

6 . عدة الداعی، ص 128.

7 . سفینة البحار، ج1، ص312، ماده حلل

8 . مستدرک الوسائل، ج12، ص 23، باب8، حدیث 14629.

9 . بحار الانوار، ج93، ص 61، حدیث20.

10 .مستدرک الوسائل، ج13، ص 24، حدیث14130.

11 . همان، باب 8، حدیث14631.

12 . سورة ذاریات، آیه 58.

13 . دیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، ج1، ص 69.

14 . همان.

15 . احمد بن فهد حلی، عدة الداعی، ص128.

16 .همان

17 .مجموعه آثار شهید مطهری، ج18، (داستان راستان)، ص255. به نقل از مروج الذهب مسعودی، ج2، حالات مهدی عباسی.

18 . بحار الانوار، ج45، ص 8. شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص221.

19 . احمد بن فهد حلی، عدة الداعی، ص 140.

20 . سفینة البحار، ج1، ص 244.

21 . احمد بن فهد حلی، عدة الداعی، ص73.


 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 94/9/7:: 6:29 عصر     |     () نظر

ای پسر تو بی نشانی از علی*** عین ولام و یا بدانی از علی[1]

چون خداوند متعال رسول گرامیش را بسوی خود خواند، امر دینش را برعهدة امیر المؤمنین علیه السلام، نهاد و او را بر بندگانش حجت و در بلادش ‍ سرپرست قرار داد، از علم خود به او ارزانى داشت و از بیان روشن آگاهش ساخت و محرم راز خود کرد، و براى امرى بزرگ او را فرا خواند، و براى رهبرى خلق تعیین کرد و براى امامت خلق پسندید، و حکمتش را در نزد او نهان ساخت و راه هاى روشن و واجبات و حدود خویش رابه وسیله او زنده کرد...

از ابوبصیر نقل شده است که از امام صادق علیه السلام راجع به آیه :«اطیعوااللّه و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم»[2] پرسیدم فرمود:درباره على بن ابى طالب و حسن و حسین علیهم السلام نازل شده است عرض کردم: مردم مى گویند: چرا در قرآن نام على و خاندانش ذکر نشده است ؟ فرمود: به آنها بگویید: آیه نماز بر پیامبر صلى اللّه علیه و اله نازل شد ولى سه رکعت بودن و چهار رکعت بودن آن (در قرآن مجید) تعیین نشد تا این که پیامبر صلى اللّه علیه و آله وسلم، خود، براى مردم تعیین کرد و آیه زکات بر آن حضرت نازل شد ولى تعیین نشد که از هر چهل درهم یک درهم زکات است ، خود پیامبر صلى اللّه علیه و آله وسلم، آن را براى مردم شرح داد و دستور عمل حج نازل شد ولى نگفت ، هفت دور طواف کنید، تا این که خود پیامبر صلى اللّه علیه و اله براى آنها توضیح داد و این آیه :« اطیعوااللّه و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم» نیز درباره على ، حسن و حسین علیهم السلام نازل شده است. پیامبر صلى اللّه علیه و آله وسلم، با صراحت تمام درباره على علیه السلام فرمود: «من کنت مولاه فهدا علی مولاه»[3] هر که را من سرپرست و مولایم ، على سرپرست و مولاى اوست . و...

بنابر این، خداى تعالى اطاعت او را بر عموم مردم واجب کرده ، همان طورى که طاعت خود و طاعت رسولش را بر ایشان واجب کرده است. و مردم راهى ندارند جز آن که او را بشناسند واطاعت نمایند، هرکس او را شناخت مؤ من است و هر که او را انکار کرد کافر و هر که نه معرفت به ایشان داشت و نه انکار، گمراه است . دوستى ایشان ایمان ، و دشمنى با ایشان کفر است.و او هدایت گر مردم  طبق این آیه : «ولکل قوم هاد»[4] ودروازة علم نبی، بفرمودة حضرتش که«أنا مدینة العلم  وعلی بابها»[5] واو کانون دانش و جایگاه رسالت ، و محل آمد و رفت فرشتگان و رازدار خدا و امانت الهى و سرای رحمت و کلید حکمت، آگاه از اخبار آسمان و زمین و خبر گذشتگان و آینده گان، در میان بندگان است.او بزرگترین حرم الهی، ووارث راستین پیامبر صلى اللّه علیه و آله وسلم، مى باشد. و او نخستین فردى بود که اسلام آورد، ایمانش از همه کس خالص تر و یقینش از همه بیشتر و خداترس بودنش از همه افزون تر، و بیش از هر مسلمانى (در راه دین خدا) رنج کشیده و در پاسدارى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله وسلم، کوشیده، و مناقبش از همه برتر و سوابقش بهتر و مرتبه اش بالاتر، و والامقام تر، و در نزد خدا، بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، از همه کس گرامى تر بود.
او به راه و رسم رسول خدا صلى اللّه علیه و آله وسلم، از همه کس آشنا و پایبند بود و على رغم منافقان و خشم کافران و خلاف میل حاسدان و کینه فاسقان او جانشین بحق و بلامنازع پیامبر صلى اللّه علیه و آله وسلم، است .
از این رو، در وقتى که همه به سستى گراییده بودند او زمام امور را به دست گرفت و هنگامى که در سخن گفتن مردد بودند او سخن گفت و موقعى که ایستاده بودند او به نور خدا حرکت مى کرد، از همه کس درست گفتارتر و اندیشمندتر و قوى دل تر بود، یقینش از همه کس بیشتر و عملش ‍ بهتر و به امور آشناتر بود.
در آغاز؛ هنگامى که مردم پراکنده شدند و در پایان، وقتى که به سستى گراییدند او دین را سرپرستى کرد ، و سنگینى ها را از دوش ناتوانان برداشت و آنچه را که از بین برده بودند، نگهدارى کرد، و آنچه را که مورد سهل انگارى قرار داده بودند، رعایت کرد، در وقت اجتماع آنان آماده ، و در هنگام جمع بودن ایشان، حاضر و در وقت ترس و بى تابى ایشان پیروز و بردبار بود.
وى براى کافران عذابى دردناک و براى مؤ منان باران رحمت بود، برهانش خلل ناپذیر و دلش از تیرگى و بصیرتش از سستى و وجودش از ترس و ذلت بر کنار بود.
همچون کوهى استوار بود که طوفان ها او را از جا نجنباندند و تند بادها او را جا به جا نکرد. و در اجراى فرمان خدا نیرومند، و در ذات خود فروتن، و در نزد مؤمنان ارجمند، و در نزد خداوند با عظمت بود.
و ایمان به وسیلة او نیرو گرفت، و دین به وسیله او راست گشت، و دشوار ها به وسیله او آسان شد، و فتنه ها به وسیله او خاموش گشت.
در کتاب  کشف الغمّه  آمده است(
[6] ) که معاویه به ضرار بن ضمره گفت : على علیه السلام را براى من توصیف کن! ضرار گفت : مرا معاف بدار. معاویه گفت : باید او را وصف کنى! ضرار گفت : حالا که ناگزیر باید توصیف کنم ، به خدا سوگند که على علیه السلام والاهمت و پرقدرت بود، سخن قاطع مى گفت و به عدل و داد حکم مى کرد، چشمه هاى دانش ‍ از اطرافش مى جوشید و از هر سویش سخن حکمت به گوش مى رسید، از دنیا و زیباییهایش گریزان بود و با شب و وحشت آن انس داشت . اشک چشم فراوان و اندیشه طولانى داشت ، لباس خشن و خوراک درشت را خوش داشت .در بین ما چون فردى از ما بود. هرگاه سؤ ال مى کردیم پاسخ مى داد و چون وى را مى طلبیدیم نزد ما مى آمد. به خدا سوگند که با وجود مقرب بودن ما به او و نزدیک بودن او نسبت به ما از هیبتش توان سخن گفتن نداشتیم . دینداران را گرامى و فقرا و مستمندان را مقرب مى داشت ، نیرومند، طمع باطل از او نداشت و ناتوان از عدل او ناامید نبود. وانگهى من گواهى مى دهم که او را در برخى از موارد و مواقفش دیدم ، هنگامى که شب پرده هاى تاریکى را گسترده و ستارگان غروب کرده بودند، محاسنش را به دست گرفته ، مانند شخصى مار گزیده به خود مى پیچید و همچون مصیبت زدگان گریه مى کرد در حالى که (خطاب به دنیا) مى فرمود اى دنیا! دیگرى را بفریب... اى دنیا! عمر تو کوتاه و خطر تو بزرگ و زندگى تو پست است . آه از کمى توشه براى سفر و ترس و وحشت این راه. پس از شنیدن این سخنان معاویه گریست و گفت : خدا ابوالحسن را بیامرزد، به خدا سوگند که چنین بود، اى ضرار اندوه تو بر آن حضرت چگونه است ؟ گفت: مانند اندوه زنى که فرزندش را در کنارش سر ببرند، نه جلو ریزش اشکش را مى تواند بگیرد و نه اندوهش آرام پذیراست. این بود گوشه ای، از اوصاف آن بی کران آن حضرت.

این شرح بی نهایت کز وصف یار گفتن

حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد

***

کتاب فضل تورا آب بحر کافی نیست

که ترکنی سر انگشت و صفحه بشماری

حال سؤال اساسی این است، ما که خود را پیرو حضرتش میدانیم، در کجا قرار داریم؟ و چه مقدار به اوصاف آن حضرت نزدیک هستیم؟ و حضرتش چه انتظارتی از ما دارد؟

اوصاف شیعیان امیر المؤمنین علی علیه السلام

در روایت شریفی، از کتاب کافی، از امام باقر علیه السلام به نقل از امیر المؤمنین علی علیه السلام، در مورد اوصاف پیروان آن حضرت، چنین آمده است: «شیعتنا المتباذلون فی ولایتنا، المتحابون فی مودتنا،المتزاورون فی إحیاء امرنا، الذین ان عضبوا لم بظلموا و ان رضوا لم یسرفوا، برکة علی من جاوروا، سلم لمن خالطوا».[7] شیعیان ما کسانی هستند که در راه ولایت ما، بذل و بخشش دارند. و بخاطر ما، یکدیگر را دوست میدارند، و به جهت احیاء امر ما بدیدار یکدیگر می‌روند، اگر غضب کردند، به کس ظلم نمی‌کنند، و اگر راضی بودند، اسراف پیشه نمی‌کنند، به همسایگان مایة برکت هستند، و رابطة سالمی با مصاحبت کنندگان دارند.

در این روایت هفت تا صفت برای شیعیان بیان شده است:

  • 1- شیعیان امیر المؤمنین علی علیه السلام، در راه ولایت آن حضرت هرچه در توان دارند، دریغ نمی کنند. هرکس هر هنری که دارد در این راه بکار می‌گیرد، اگر سخنور است با سخنرانی خودش و اگر نویسنده است، با نوشتنش و اگر نقاش است با نقاشی اش، و اگر پول دار است با پولش و... در راه ولایت سرمایه گذاری می‌کنند.
  • 2- در راه اهل بیت علیهم السلام، همدیگر را دوست می‌دارند، چونکه افراد از حیث سلیقه و اخلاق و رفتار، با همدیگر مختلف هستند، ممکن است کسی از کسی خوشش نیاید، اما پیروان امیر المؤمنین علیه السلام، به جهت دوستی اهلبیت علیهم السلام، همدیگر را تحمل می‌کنند، و دوست می‌دارند، از این رو که او نیز دوست دار اهلبیت علیهم السلام، است.
  • 3- برای احیای امر اهلبیت علیهم السلام، اجتماع می‌کنند، و مراسم برگزار می‌کنند، با همدیگر هم دل هم نوا می‌شوند که فرهنگ اهلبیت علیهم السلام، را زنده، نگهدارند، و از زندگی آنها درس بگیرند، و روش آنها در جامعة شان پیاده نمایند.
  • 4- اگر غضب کردند، در این جهت به کسی ظلم و ستم روا نمی دارند، حلیم و برد بار هستند، بگونه ای رفتار می‌کنند‌، که در هنگام غضب هم خدا را فراموش نمی‌کنند، و از حد تجاوز نمی‌نمایند.
  • 5- اگر دنیا بر وفق مرادش بود، در زندگی اسراف نمی‌کنند، به اندازه مصرف می‌کنند، و در جشن ها و مهمانی ها و مراسم ها، حالت میانه روی را در پیش می‌گیرد. با توجه بیاز مندی های فروانی که افراد جامعه دارند، شایستة پیرو امیرالمؤمنین علیه السلام، نیست، که اسراف و تبذیر نماید.
  • 6- پیرو امیر المؤمنین علی علیه السلام، با همسایگان بگونه ای برخورد می‌کند، که مایة خیر و برکت، برای دیگران باشد، نه اینکه موجب اذیت و آزار آنها شود. زیرا این شخص بخوبی میداند که مولا و مقتدایش در آخرین لحاظ عمر در آن هنگامة ای که بدست شقی ترین مردم، ضربت خورد، در وصیتش، به همسایگان سفارش نمود که : «الله الله فی جیرانکم، فإنه وصیة بیکم»[8] خدا را خدا را در مورد همسایگان (در نظر داشته باشید و به آنها نیکی کنید) که این سفارش پیامبر تان است.
  • 7- پیروان امیرالمؤمنین علی علیه السلام، با کسانی که سر و کار دارند، و در رفت و‌ آمد هستند، با مسالمت رفتار می‌کنند، بر خورد خشن و نا پسند ندارند، و اخلاق اسلامی و انسانی را همیشه مد نظر قرار می‌دهند.

                       والحمد لله رب العالمین.


[1] . عطار نیشابوری

[2] . سورة نساء، آیه59.

[3] . کافی، ج1، ص 295.

[4] . سورة رعد، آیه 7.

[5] . مجمع البیان، ج2، ص 284.

[6] . کشف الغمة، ص 23.

[7] . کافی، ج2، ص 238.

[8] . بحار الانوار، ج74، ص 153.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 94/4/14:: 1:8 عصر     |     () نظر

 1- پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم: نمی توان، همه را با مال راضی کرد، اما به حسن خلق می‌توان.

 2-پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم: نیک خویی دوستی را استوار می‌کند.

 3- پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم: اگر به پدر و مادرت بدی کردی، آمادة دوزخ باش.

 4- حضرت علی علیه السلام: سه چیز است که زندگی را به صاحبش ناگوار می‌سازد؛ کینه، حسد و بدخویی.

 5- حضرت علی علیه السلام: مؤدب باشید تا همه به شما احترام بگذارند.

 6- حضرت علی علیه السلام: هیچ زیوری مانند دانش و ادب نیست.

 7- حضرت علی علیه السلام: تحصیل ادب به از تحصیل زر است.

 8- حضرت علی علیه السلام: ارجمند ترین مردم کسانی هستند که ادب دارند.

 9- اگر می خواهی خریدار محبت باشی، نخست فروشندة ادب باش. ؟

 10- حضرت علی علیه السلام: گشاده رویی و خوش خلقی، دام محبت و دوستی است. (البشاشة حبالة المودة).

11- حضرت علی علیه السلام: خوش رفتاری تجارتی است پرمنفعت، و قناعت گنجینه ای است پر برکت.

12- حضرت علی علیه السلام: سودمند ترین علم آن است که بدان عمل شود.

13- حضرت علی علیه السلام: عمل دو گونه است؛ یکی آنکه لذت آن می‌گذرد و رنج آن میماند، دیگری آنکه رنج آن می‌گذرد و پاداش آن می‌ماند.

 14- حضرت علی علیه السلام: تلخی دنیا شرینی آخرت است و شرینی دنیا تلخی آخرت است.

 15- حضرت علی علیه السلام: مواظب افکارت باش که گفتارت می‌شود، مراقب گفتارت باش که رفتارت می‌شود، مراقب رفتارت باش که عادتت می‌شود، مراقب عادتت باش که شخصیتت می‌شود، مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت می‌شود.

 16- حضرت علی علیه السلام: جامة پاکدامنی بهترین جامه ها است.

 17- حضرت علی علیه السلام: آنکس که از لباس تقوا برهنه باشد، به هیچ لباسی پوشیده نمی‌گردد.

 18- حضرت علی علیه السلام: همسایه آزاری نشانة فرومایگی است.

 19- حضرت امام حسن علیه السلام: هیچ چیز مانند خوش خلقی زندگی را شرین نمی‌کند.

 20- حضرت امام حسن علیه السلام: سه خوی سبب بیچارگی مردم است؛ تکبر، حرص و حسد.

21- حضرت امام حسین علیه السلام: وقتی پای لذت و شهوت به میان آید، میزان تقوای اشخاص معلوم می‌گردد.

 22- اگر می‌خواهی از بهارت بیشتر لذت ببری، زمستانت را به یاد بیاور. (مندلسون)

 23- همه از رسیدن بهار خوشحال می‌شوند، و باغبان خوشحالتر، چون گلهای بیشتری خواهد شکفت. (مارگارت میچل)

 24- در زندگی سه چیز است که صدا ندارد؛ مرگ فقیر، ظلم غنی، و چوب خدا. ؟

 25- دنیا به آتشِ افروخته می‌ماند، که چون زیاده طلب کنی، سوخته شوی، و چون به قدر حاجت برگیری، با فروغ آن راه را از چاه باز شناسی. (سقراط)

 26- هرچه قفس تنگ تر باشد، آزادی شرین تر است. (مثل آلمانی)

 27- دست مرا از تابوت بیرون بگذارید تا مردم گیتی بدانند که با این همه رنج، از دنیا با خود چیزی نبردم. (اسکندر مقدونی)

 28- از هر گره که به ابرو می‌زنی، صد گره به کارت می‌خورد.؟

 29- پیش از ازدواج چشمهای تان را خوب باز کنید، و بعد از ازدواج، کمی آنها را روی هم بگذارید. (فرانکلین)

 30- زنِ مطیع، فرمان روای قلب شوهر است. (مثل انگلسی)

 31- زرگر هرچند طلا را خوب بشناسد، اما باز برای اطمینان بیشتر، محکش می زند. ؟

 32- اگر می‌خواهی از پشیمانی ایمن شوی به هوای دلت رفتار مکن. ؟

 33- به زبانت اجازه مده که قبل از اندشه ات به راه افتد. (شایون)

 34- جهل، تخم بیگانگی می‌کارد، و غرور آن را آب می‌دهد، و حسد آن را به ثمر می‌رساند. (علامه طباطبایی)

 35- آدمِ ولخرج امروز، گدایی فردا است. (ابو العلا)

 36- اگر پول در جیب نداری، عسل در دهان داشته باش. (مثل یونانی)

 37- پول که به جیب راه یافت، عقل از سر، می‌پرد. (مثل انگلسی)

 38- فرق دزد با ثروت مند در این است که دزد مال اغنیا را می‌برد، ولی ثروت مند مال فقرا را . (برنارد شاو)

 39- وقتی پول حرف می‌زند، حقیقت سکوت می‌کند. (مثل روسی)

 40- موفقیت به کسانی لبخند می‌زند که جرئت مبارزه با شکست را داشته باشند. ؟


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 94/1/8:: 12:35 عصر     |     () نظر
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >