سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جنبندگان زمین و ماهیان دریا و هر کوچک و بزرگی در زمین و آسمان خدا، برای آموزگار نیکی آمرزش می طلبند . [امام صادق علیه السلام]
قطره ی شبنم

السلام علیک یا ولی الله أنت اول مظلوم

زمین و آسمان امشب غم و دردى دگر دارد                

به پشت تیره ابرى، ماه‏چشمى پرگهر دارد

نواى مرغکانِ نغمه‏خوان در سینه بشکسته‏          

به هر سو بنگرى مرغى سر از غم زیر پر دارد

هزاران بوسه بر پاى على اى خاک نخلستان‏                 

بزن امشب که آن مولا سحر عزم سفر دارد

به گوش جان شنو امشب مناجات على اى دل‏              

که این باشد کلام آخر و سوزى دگر دارد

به مسجد مى‏رود مولا پى انجام امرِ حق‏            

دل و جانى همه تسلیم امر دادگر دارد

دمى دیگر چو بگذارد به محراب عبادت رخ‏                

ز تیغ کین سرى پُرخون رخى هم رنگ زر دارد

على مهمان کلثومش بود افطار آخر را              

که از نان و نمک قوت غذایى مختصر دارد                 

به خون غلتیده در محراب، شیر بیشه تقوا          

در آن حالت نواى دیگر و شور دگر دارد

به‏ناگه نغمه «فُزتُ و رب الکعبه» زد مولا           

بلى هر گفته کز دل سرکشد بر دل اثر دارد

***

فضاى کوفه غمبار است امشب‏            

غم از هرسو پدیدار است امشب‏

سحاب غم گرفته روى مه را               

زمین و آسمان تار است امشب‏

همه ذرّات عالم بى‏قرارند                  

هراسان چرخ دوّار است امشب‏

همه افلاک در سوز و گدازند              

شب افشاى اسرار است امشب‏

سرشگ از دیده جبریل جارى‏             

بسان درّ شهوار است امشب‏

ملایک در سما سر در گریبان‏              

نبى را دیده خونبار است امشب‏

نداى قَدقُتل مى‏آید از عرش‏               

جهان مبهوت و افگار است امشب‏

چه در سر دارد آیا ابن‏ملجم‏               

که لرزان عرش دادار است امشب‏

به محراب عبادت شاه مردان‏               

قتیل تیغ اشرار است امشب‏

میان خاک و خون چون مرغ بسمل‏                 

على سلطان احرار است امشب‏

عدالت را به خاک و خون کشیدند                  

ز خون محراب گلزار است امشب‏

براى بهترین فرزند آدم‏           

همه عالم عزادار است امشب‏

ستون خیمه اشراق بشکست‏               

رسول حق عزادار است امشب‏

رخ مهتابى فرزند کعبه‏            

ز شوق وصل گلنار است امشب‏

بگفتا «فزت ربّ الکعبه» زیرا               

شب دیدار با یار است امشب‏

به گردون آه فرزندان زهرا                 

جگرسوز و شرربار است امشب‏

ز چشم آسمان گر خون ببارد              

در این ماتم سزاوار است امشب‏

پر توی از فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام

اگرچه کسی توانایی آن را ندارد که بتواند در این بحر ژرف وارد گردد و غور نماید، اما هر کس به اندازه توانایی خویش می‌تواند، جرعه ی از این چشمه سار زلال، بر دارد، و در بیابان گرم و تفدیدة تبلیغات مسموم،  که چون سیل سرازیر می‌شود، این مایة حیات بخش را، طریق نجات خویش قرار دهد. چونکه علی علیه السلام، به فرمودة رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، «علی مع الحق و الحق مع علی»[1] است. این یک علامت و نشانه است که اگر کسی می‌خواهد دنبال حق برود، باید به دنبال این نشان و دنبال این محور حرکت کند. ابوذر غفاری، ام المؤمنین ام سلمه، عبد الله بن عباس، انس بن مالک و عمران بن حصین، همگی از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، روایت کرده اند که «لا یحبّه إلّامؤمنٌ ولا یبغضه‏ إلّامنافق»[2]‏ علی را دوست ندارد مگر مؤمن، و اورا دشمن ندارد مگر منافق. جابر بن عبد الله انصاری می‌گوید: «ما منافقان را جز به دشمنی با علی بن ابی طالب نمی‌شناختیم»[3] ابوسعید خدری می‌گوید: «ما -گروه انصار- در زمان رسول خدا (ص) منافقان را با بغض و کینه ای که نسبت به علی بن ابی طالب داشتند می‌شناختیم.»[4] عبد الله بن عباس می‌گوید: «ما در زمان رسول خدا (ص)، منافقان را به دشمنیشان با علی بن ابی طالب می‌شناختیم.»[5] ابوذر غفاری‌ می‌گوید: «ما منافقان را نمی‌شناختیم، مگر آنگاه که خدا و رسول را تکذیب کرده و از نماز های واجب سرپیچی و با علی بن ابی طالب دشمن بودند.»[6]  سیوطی نقل می‌کند که پیغمبر(ص)، فرمود: «دوستی علی ایمان و دشمنی وی نفاق است.»[7]  ابی لیلی غفاری می‌گوید: از پیامبر(ص)، شنیدم که فرمود: «ستکون بعدی فتنة فاذا کان ذلک فالزموا علی بن ابی طالب فانه الفارق بین الحق والباطل»[8] بعد از من فتنه ای اتفاق خواهد افتاد، در این شرائط همراه علی بن ابی طالب باشید، که جدا کننده حق از باطل است.

و از دعای های مشهور رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، در حق امیر المؤمنین علی علیه السلام است، که فرمودند: «الهم وال من والاه و عاد من عاداه»[9] خدایا دوستدارانش را دوست بدار و دشمنانش را دشمن شمار. و دعای آن حضرت هم که مقبول است. و لذا باز از آن حضرت روایت شده است که فرمود: «برائة من النار حب علی»[10] راه دوری از آتش جهنم، دوستی علی علیه السلام، است. محمد بن منذر از جابر نقل کرده است که رسول خدا (ص)، فرمود: «علی خیر البشر فمن أبی فقد کفر»[11]علی بهترین انسان است، و هرکس او را نپذیرد، کافر است. باز از آن حضرت نقل شده است که فرمود: «من اراد أن یحیا حیاتی و یموت موتتی وسکن جنة الخلد التی وعدنی ربی فلیتول علی بن أبی طالب فإنه لن یخرجکم من هدی و لن یدخلکم فی ضلالة»[12] هرکس که می‌خواهد زندگی داشته باشد که مرگش مرگ من باشد، و جایگاهش آن بهشتی باشد که خداوند به من مژده داده است، باید ولایت علی بن ابی طالب را بپذیرد.که همانا او شما را از هدایت بیرون نخواهد کرد و در وادی ضلالت نخواهد افکند. ابی ذر غفاری از رسول خدا(ص) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: «من اطاعنی فقد اطاع الله ومن عصانی فقد عصی الله ومن اطاع علیا فقد اطاعنی و من عصی علیا فقد عصانی»[13] هر کس مرا اطاعت کند پس هر آیینه خدا را اطاعت کرده است، وهرکس مرا عصیان کند پس خدا را عصیان کرده است، و هرکس علی را اطاعت کند پس هر آیینه مرا اطاعت کرده است، و هرکس علی را عصیان کند، پس هر‌ آیینه مرا عصیان کرده است. در روایت دیگری از آن حضرت می‌خوانیم که فرموده است: «علی منی و أنا من علی»[14] علی از من است و من از علی. ام سلمه می‌گوید: رسول خدا‌ (ص)، فرمود: «من سب علیا فقد سبنی ومن سبنی فقد سب الله»[15] هرکس علی را سب نماید مرا سب نموده است و هرکس مرا سب نماید، یقینا خدا را سب نموده است. در فضیلت امیر المؤمنین، همین بس که ابن ابی الحدید از احمد حنبل نقل می‌کند، که رسول خدا (ص)، خطاب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام، فرمود: «والذی نفسی بیده لولا أن تقول طوائف من أمتی فیک ما قالت النصاری فی ابن مریم لقلت الیوم فیک مقالا لاتمر بملا من المسلمین الا أخذوا التراب من تحت قدمیک للبرکة»[16] قسم به آن که جانم به دست اوست، اگر طایفه هایی از امت من در بارة تو نمی گفتند، آنچه در بارة ابن مریم گفتند، هر آیینه امروز در شأن تو سخنانی می‌گفتم که عبور نکنی بر جماعتی از مسلمین مگر اینکه از خاک زیر پای تو برای تبرک بگیرند.

بنابراین تنها راه نجات از آتش جهنم، و رسیدن به سعادت، دوستی علی علیه السلام، و گام نهادن در مسیر آن حضرت است.


[1] . کشف الغمه فی معرفة الائمه، ج1، ص 146.

[2] . الصحابی و عدالته، ص29.

[3] . استیعاب، ج2، ص 462، مجمع الزوائد، ج9، ص 133.

[4] . صحیح ترمذی، ج13، ص 167.

[5] . تاریخ بغداد، ج3، ص 153.

[6] . مستدرک صحیحین، ج 3، ص 129، کنز العمال ج، 15، ص 91.

[7] . جمع الجوامع سیوطی، ج6، ص 156.

[8] . المناقب خوارزمی، ص 105.

[9] . سنن ترمذی، ج3، ص 165.

[10] . مستدرک حاکم، ج 2، ص 241.

[11] . تاریخ بغداد، ج7، ص 421.

[12] . تاریخ مدینة دمشق، ص 99.

[13] . کنز العمال، ج11، ص 614.

[14] . سنن ترمذی، ج5، ص 300.

[15] . کنز العمال، ج11، ص 602.

[16] . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج9، ص 168.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 93/4/27:: 4:39 عصر     |     () نظر

علی ای محرم اسرار مکتوم

علی ای حقِّ از حق گشته محروم

علی ای آفتاب برج تنزیل

علی ای گوهر دریای تأویل

علی ای شمع جمع آفرینش

تویی چشم و چراغ اهل بینش

***

علی فرقان میان حق و باطل

علی هر عقده را حلال مشکل

علی روح و روان آدمیت

علی نفس نفیس خاتمیت

علی حبل المتین عقل و دین است

امام اولین و آخرین است

ببخشد در رکوع خاتم گدارا

به سجده جان و دل داده خدا را

چو عمر این جهان آخر سر آید

علی با کبریای حق بیاید

بدست او کلید جنّت و نار

جدا سازد صف ابرار و فجّار

نگنجد مدح او در حد و در حصر

خدا مداح و مدحش سورة دهر

ز جذر و مدّ آن بحر فضائل

خرد سرگشته و پا مانده در گِل

***

در آن هنگامه او از شوق دیدار

دل از کف داده و داده به دلدار

چو فرق شیر حق بشکافت شمشیر

قلم آن دم شکست و لوح و تقدیر

قمر منشق شد و بگرفت خورشید

پریشان عقل کل شد، عرش لرزید

زمین و آسمان اندر تب و تاب

که خون آلوده گشته، روی مهتاب

سری که مخزن سرّ خدا بود

شکست و کنز مخفی گشت مشهود

قیامت قامتی بر خاک افتاد

بزد جبریل در آفاق فریاد

که ثار الله ناگه بر زمین ریخت

فغان، شیرازة توحید بگسیخت

مگر ویران شده ار کان ایمان

مگر بشکسته سقف عرش رحمان

فلک، خون در غمش از دیده می‌سفت

علی «فزت و ربّ الکعبه» می گفت.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 93/4/27:: 12:18 عصر     |     () نظر

اى یاد تو در عالم، آتش زده بر جانها               هر جا ز فراق تو، چاک است گریبانها

نامت چو به لب آید، همواره بود با آه‏               از شوق تو در دلها، برپا شده طوفانها

اى گلشن دین سیراب، با اشک محبّانت‏          از خون تو شد رنگین، هر لاله به بستانها

بسیار حکایتها، گردیده کهن امّا                     جانسوز حدیث تو، تازه است به دورانها

یک جان به ره جانان، دادى و خدا داند             کز یاد تو چون سوزد، تا روز جزا جانها

در دفتر ازادى، نام تو به خون ثبت است‏            شد ثبت به هر دفتر، با خون تو عنوانها

در نظام مادی همة موجودات رو به کهنگی و فرسودگی می‌روند، تمام حوادثی که در جهان رخ داده نوعاً به دست فراموشی سپرده شده اند. اما در این میان، نهضت کربلا همچنان تازه و جاویدانه باقی مانده است، هر روز که از عمر این قیام بیشتر میگذرد، به طراوت و شادابی آن افزوده می‌گردد. لذاست که مراسیم عزاداری ایام محرم هرسال باشکوه تر و گسترده تر در سطح جهان برگزار می‌گردد. قیام های زیادی در دنیا به وقوع پیوسته است ولی هیچ کدام مانند این نهضت با عظمت کربلا، باقی نمانده است، و علت آن چیست؟

در پاسخ به این سؤال، به برخی از محور های اساسی اشاره می‌شود.

1- ارادة الهی

خداوند متعال اراده نموده است، که این نهضت به عنوان چراه راه، برای هدایت انسانهای آزاده تا قیام قیامت باقی بماند. امام حسین علیه السلام، چراغ هدایت و کشتی نجات است، خاصیت چراغ، نور بخشی و در نوردیدن ظلمات و تاریکی هاست، در هنگامة که ابر های تیره وتار ظلم و جور جامعه را فراگرفته گرفته بود، این چراغ هدایت پرتو افکند، و انسانیت را این کشتی از غرقاب هلاکت نجات داد. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:«وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ»[1] 

ناگفته پیدا است که منظور از اراده و مشیت الهى در این آیه این نیست که بدون حساب و بى دلیل چیزى را به کسى مى‏بخشد و یا از او مى‏گیرد، بلکه مشیت او از روى حکمت و مراعات مصلحت و حکمت جهان آفرینش و عالم انسانیت است. آری؛خواست خداوند همان است که در عالم، اسباب آفریده تا چگونه ما از عالم اسباب استفاده کنیم. و خداوند با هدایت تشریعی شان راه عزت و ذلت را نشان داده است. و اگر کسی در راه عزت قدم بردارد به عزت می‌رسد. و اگر دنباله رو، خطوات شیطان باشد، به ذلت می‌رسد. «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً»[2] ما راه را به انسان نشان دادیم خواه شکرگزارى کند یا کفران. با بررسی آیات قرآن کریم، در می‌یابیم، کسانی راه طغیان را در پیش می‌گیرند، دارای چندین وصف هستند. 1- وصف فسق، در سورة بقره آیه 26، می‌خوانیم: «یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ» به وسیله آن ضرب المثل، گروهى را گمراه و گروهى را هدایت مى‏کند، اما جز فاسقان را گمراه نمى‏سازد. در این آیة مبارکه فسق مایة گمراهی بیان شده است.2- وصف ظلم (سورة بقره، آیه258) «وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی‌‌کند.در اینجا تکیه روى مساله ظلم شده و آن را زمینه‏ساز ضلالت معرفى کرده است.3- وصف کفر، (سورة بقره، آیه264): «وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ»خداوند قوم کافر را هدایت نمی‌کند. در این جا کفر به عنوان زمینه ساز گمراهی بیان شده است.. برای این گروه اوصاف دیگری نیز بیان شده است که عمده همین جند صفت بود. نتیجه اینکه قرآن کریم ضلالت الهی را مخصوص کسانی می‌داند که دارای اوصاف، فسق، ظلم و کفر و ... هستند. اماکسانى که داراى اوصافند شایسته هستند و مورد هدایت الهی قرار می‌گیرند نیز دارای شرائط و اوصافی هستند.1- پیروی از فرمان خداوندو جلب خشنودی او. در سورة مائده آیه 16، می‌خوانیم : «یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدِیهِمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» خداوند بوسیله قرآن کسانى را که از رضا و خشنودى او پیروى مى‏کنند به راههاى سلامت، هدایت مى‏کند، و از تاریکیها به فرمانش به سوى روشنایى مى‏برد، و آنها را به راه راست رهبرى مى‏نماید. در اینجا پیروى فرمان خدا، و جلب خشنودى او، زمینه‏ساز هدایت الهى شمرده شده است. 2- جهاد در راه خداوند، در (سورة عنکبوت،آیه 69) آمده است: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» کسانى که در راه ما جهاد کنند آنان را به راههاى خود هدایت مى‏کنیم.در اینجا جهاد مخلصانه و در راه خدا به عنوان شرط اصلى هدایت ذکر شده است. اگر کسی جهاد مخلصانه داشته باشد، خداوند او را در راه خودش هدایت می‌کند، و طوفانهای حوادث و بلا ها نمی‌توانند او را به وحشت اندازد، و در مقابل غمبار ترین فاجعه، وقتی که تیر به گلوی علی اصغر می‌نشیند، می‌فرماید؛«هَوَّنَ عَلَىَّ مَا نَزَلَ بِى انَّهُ بِعَیْنِ اللهِ»هر مصیبتى را که بر من فرود آمده، از این که در محضر خداست، تحملش برای من آسان است. به همین جهت است که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، میفرماید؛ «ان لقتل الحسین علیه السلام حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا»[3] یعنى به خاطر قتل حسین علیه السّلام یک حرارت و محبتى در دل‏هاى مؤمنین وجود دارد که هیچگاه سرد نخواهد شد. این حرارت است که سبب بقای این نهضت گردیده است.

2- عمل صالح

یکی دیگر از عواملی که سبب جاویدانگی نهضت عاشورا شده است عمل صالح است. از آنجاییکه طبیعت زندگى مادی این جهان، فنا و نابودى است، محکمترین بناها، با دوامترین حکومتها، قویترین انسانها، و هر چیز که از آن مستحکم‏تر نباشد، سرانجام کهنه و فرسوده و سپس نابود مى‏شود.اما اگر بتوان این موجودات را به نحوى با ذات پاک خداوند پیوند داد و براى او و در راه او به کار انداخت، رنگ جاودانگى به خود مى‏گیرند، چرا که ذات پاکش ابدى است و هر چیز نسبتى با او پیدا کند، رنگ ابدیت بخود می‌گیرد. عمل صالح، ابدى است، چرا که رنگ الهى دارند. به همین دلیل، قرآن کریم میفرماید: «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ»[4]آنچه نزد شما است فانى مى‏شود، اما آنچه نزد خدا است باقى میماند. در آیة بعد میفرماید:«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً»[5]هر کس عمل صالح کند، در حالى که مؤمن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه مى‏بخشیم. بنابر این، عمل صالح است که موجب حیات طیبه می‌گردد. اگر مردم یک جامعه دارای عمل صالح شدند، آنوقت است که جامعه قرین آرامش، امنیت، رفاه، صلح، محبت، دوستی، تعاون و مفاهیم سازندة انسانی می‌گردد. خداوند متعال در جایی دیگر میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»[6]کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‏اند خداوند رحمن محبت آنها را در دلها مى‏افکند. و از مصداق بارز این آیة مبارکه امام حسین علیه السلام، است. به همین جهت است که نهضت آن حضرت جاویدانی است، و محبتش در قلوب مؤمنین، شعله ور است. و لذا در روایت آمده است که: «إن للحسین محبةً مکنونةً فی قلوب المؤمنین»[7]درعمق دل هر مؤمنی، یک محبت مخفی نسبت به امام حسین علیه السلام، وجود دارد. در روایت دیگر امام صادق علیه السلام، میفرماید: «من أراد الله به الخیر قذف فی قلبه حب الحسین علیه السلام، و حب زیارته»[8]  اگر خداوند خیر کسی را بخواهد، در قلب او محبت امام حسین علیه السلام، را جا می‌دهد. در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم، آمده است: « ان اللَّه اذا احب عبدا دعا جبرئیل، فقال یا جبرئیل انى احب فلانا فاحبه، قال فیحبه جبرئیل ثم ینادى فى اهل السماء ان اللَّه یحب فلانا فاحبوه، قال فیحبه اهل السماء ثم یوضع له القبول فى الارض»[9]هنگامى که خداوند کسى از بندگانش را دوست دارد به فرشته بزرگش جبرئیل مى‏گوید من فلان کس را دوست دارم او را دوست بدار، جبرئیل او را دوست خواهد داشت، سپس در آسمانها ندا مى‏دهد که اى اهل آسمان! خداوند فلان کس را دوست دارد او را دوست دارید، و به دنبال آن همه اهل آسمان او را دوست مى‏دارند، سپس پذیرش این محبت در زمین منعکس مى‏شود.

این حدیث پر معنى نشان مى‏دهد که عمل صالح بازتابى دارد به وسعت عالم هستى، و شعاع محبوبیت حاصل از آن تمام پهنه آفرینش را فرا مى‏گیرد، ذات پاک خداوند چنین کسانى را دوست دارد، نزد همه اهل آسمان محبوبند، و این محبت در قلوب انسانهایى که در زمین هستند پرتوافکن مى‏شود.

3- عنصر یاران و اصحاب

یکی دیگر از علل ماندگاری نهضت امام حسین علیه السلام، عنصر یاران و اصحاب است. شما در تاریخ می‌بینید که یاران حضرت موسی علیه السلام، وقتی که آنحضرت به آنها دستور می‌دهد که با اشغالگران بجنگید که بیت المقدس را آنها به زور اشغال کرده اند، بیائید که باهم  به آنجا برویم، آنها در جواب می‌گویند: «قالُوا یا مُوسى‏ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِیها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ»[10] (بنى اسرائیل) گفتند اى موسى تا آنها در آنجا هستند ما هرگز وارد آن نخواهیم شد، تو و پروردگارت بروید و (با آنان) جنگ کنید، ما همین جا نشسته‏ایم.

اما از این طرف یاران امام حسین علیه السلام، را می‌بینیم که چگونه در شب عاشورا، اعلام آمادگی می‌کنند، زهیر بن قین می‌گوید؛ ای کاش هزار مرتبه کشته می‌شدم و دو باره زنده می‌شدم، اما شما یا حسین با اهل بیت خود، آسیب نمی‌دیدید.

4- اهل بیت امام حسین علیه السلام

یکی دیگر از عوامل جاویدانگی نهضت عاشورا، اهل بیت امام حسین علیه السلام، است، که هرکدام از آنها در فرصت های مختلف به بهترین نحو از فرصت استفاده نموده و پیام شهدای کربلا را برای مردم رسانیدند، و جلو نیرنگ و تحریف یزیدیان را گرفتند. و صدای مظلومیت شان را بگوش جهانیان رسانیدند. علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار، میگوید: که من در برخی از کتب دیدم که از فاطمه بنت الحسین نقل نموده اند، که آن مخدره فرموده است که در روز عاشورا من کنار خیمه ای استاده بودم، دیدم دشمنان بر بردن مطهر شهدا اسب می‌تازند، در همین هنگام به ذهنم خطور کرد، که از این بعد بر سر ما چه می‌آید، اما یک وقت دیدم که دشمن به زنها و بچه ها حمله نمود و آنها با نیزه می‌زدند و فریاد آنها به واحسینا بلند بود، و من به عمه ام، ام گلثوم پناه بردم، و یک وقت دیدم که نانجیبی به سمت من می‌آید و من هم را بیابان را در پیش گرفتم و فرار کردم، اما آن ناجیب به من رسید و با نیزه بر شانه ام زد که به زمین افتادم، و گوشواره ام را از گوشم کشید، و از گوشم خون جاری شد، و دیگر بی هوش شدم و چیزی نفهمیدم، اما یک وقت دیدم که عمه ام زینب بالای سرم نشسته و گریه می‌کند، و میفرماید؛ جان عمه برخیز که بسوی خیمه های نیم سوخته برویم و ببینیم که بر سر دیگران چه آمده است. ولاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم.


[1] . سورة آل عمران، آیه 26.

[2] . سورة دهر، آیه 3.

[3] . مستدرک وسائل، ص 318.

[4] . سورة نحل، آیه96.

[5] . همان، آیه 97.

[6] . سورة مریم، آیه 96.

[7] . لؤلؤ و مرجان، ص 37.

[8] . بحار الانوار، ج 98، ص 76.

[9] . فی ظلال القرآن، ج5، ص 454.

[10] . سورة مائده، آیه 24.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 92/8/30:: 3:42 عصر     |     () نظر
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >