اى یاد تو در عالم، آتش زده بر جانها هر جا ز فراق تو، چاک است گریبانها
نامت چو به لب آید، همواره بود با آه از شوق تو در دلها، برپا شده طوفانها
اى گلشن دین سیراب، با اشک محبّانت از خون تو شد رنگین، هر لاله به بستانها
بسیار حکایتها، گردیده کهن امّا جانسوز حدیث تو، تازه است به دورانها
یک جان به ره جانان، دادى و خدا داند کز یاد تو چون سوزد، تا روز جزا جانها
در دفتر ازادى، نام تو به خون ثبت است شد ثبت به هر دفتر، با خون تو عنوانها
در نظام مادی همة موجودات رو به کهنگی و فرسودگی میروند، تمام حوادثی که در جهان رخ داده نوعاً به دست فراموشی سپرده شده اند. اما در این میان، نهضت کربلا همچنان تازه و جاویدانه باقی مانده است، هر روز که از عمر این قیام بیشتر میگذرد، به طراوت و شادابی آن افزوده میگردد. لذاست که مراسیم عزاداری ایام محرم هرسال باشکوه تر و گسترده تر در سطح جهان برگزار میگردد. قیام های زیادی در دنیا به وقوع پیوسته است ولی هیچ کدام مانند این نهضت با عظمت کربلا، باقی نمانده است، و علت آن چیست؟
در پاسخ به این سؤال، به برخی از محور های اساسی اشاره میشود.
1- ارادة الهی
خداوند متعال اراده نموده است، که این نهضت به عنوان چراه راه، برای هدایت انسانهای آزاده تا قیام قیامت باقی بماند. امام حسین علیه السلام، چراغ هدایت و کشتی نجات است، خاصیت چراغ، نور بخشی و در نوردیدن ظلمات و تاریکی هاست، در هنگامة که ابر های تیره وتار ظلم و جور جامعه را فراگرفته گرفته بود، این چراغ هدایت پرتو افکند، و انسانیت را این کشتی از غرقاب هلاکت نجات داد. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:«وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ»[1]
ناگفته پیدا است که منظور از اراده و مشیت الهى در این آیه این نیست که بدون حساب و بى دلیل چیزى را به کسى مىبخشد و یا از او مىگیرد، بلکه مشیت او از روى حکمت و مراعات مصلحت و حکمت جهان آفرینش و عالم انسانیت است. آری؛خواست خداوند همان است که در عالم، اسباب آفریده تا چگونه ما از عالم اسباب استفاده کنیم. و خداوند با هدایت تشریعی شان راه عزت و ذلت را نشان داده است. و اگر کسی در راه عزت قدم بردارد به عزت میرسد. و اگر دنباله رو، خطوات شیطان باشد، به ذلت میرسد. «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً»[2] ما راه را به انسان نشان دادیم خواه شکرگزارى کند یا کفران. با بررسی آیات قرآن کریم، در مییابیم، کسانی راه طغیان را در پیش میگیرند، دارای چندین وصف هستند. 1- وصف فسق، در سورة بقره آیه 26، میخوانیم: «یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ» به وسیله آن ضرب المثل، گروهى را گمراه و گروهى را هدایت مىکند، اما جز فاسقان را گمراه نمىسازد. در این آیة مبارکه فسق مایة گمراهی بیان شده است.2- وصف ظلم (سورة بقره، آیه258) «وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» خداوند قوم ستمگر را هدایت نمیکند.در اینجا تکیه روى مساله ظلم شده و آن را زمینهساز ضلالت معرفى کرده است.3- وصف کفر، (سورة بقره، آیه264): «وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ»خداوند قوم کافر را هدایت نمیکند. در این جا کفر به عنوان زمینه ساز گمراهی بیان شده است.. برای این گروه اوصاف دیگری نیز بیان شده است که عمده همین جند صفت بود. نتیجه اینکه قرآن کریم ضلالت الهی را مخصوص کسانی میداند که دارای اوصاف، فسق، ظلم و کفر و ... هستند. اماکسانى که داراى اوصافند شایسته هستند و مورد هدایت الهی قرار میگیرند نیز دارای شرائط و اوصافی هستند.1- پیروی از فرمان خداوندو جلب خشنودی او. در سورة مائده آیه 16، میخوانیم : «یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدِیهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» خداوند بوسیله قرآن کسانى را که از رضا و خشنودى او پیروى مىکنند به راههاى سلامت، هدایت مىکند، و از تاریکیها به فرمانش به سوى روشنایى مىبرد، و آنها را به راه راست رهبرى مىنماید. در اینجا پیروى فرمان خدا، و جلب خشنودى او، زمینهساز هدایت الهى شمرده شده است. 2- جهاد در راه خداوند، در (سورة عنکبوت،آیه 69) آمده است: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» کسانى که در راه ما جهاد کنند آنان را به راههاى خود هدایت مىکنیم.در اینجا جهاد مخلصانه و در راه خدا به عنوان شرط اصلى هدایت ذکر شده است. اگر کسی جهاد مخلصانه داشته باشد، خداوند او را در راه خودش هدایت میکند، و طوفانهای حوادث و بلا ها نمیتوانند او را به وحشت اندازد، و در مقابل غمبار ترین فاجعه، وقتی که تیر به گلوی علی اصغر مینشیند، میفرماید؛«هَوَّنَ عَلَىَّ مَا نَزَلَ بِى انَّهُ بِعَیْنِ اللهِ»هر مصیبتى را که بر من فرود آمده، از این که در محضر خداست، تحملش برای من آسان است. به همین جهت است که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، میفرماید؛ «ان لقتل الحسین علیه السلام حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا»[3] یعنى به خاطر قتل حسین علیه السّلام یک حرارت و محبتى در دلهاى مؤمنین وجود دارد که هیچگاه سرد نخواهد شد. این حرارت است که سبب بقای این نهضت گردیده است.
2- عمل صالح
یکی دیگر از عواملی که سبب جاویدانگی نهضت عاشورا شده است عمل صالح است. از آنجاییکه طبیعت زندگى مادی این جهان، فنا و نابودى است، محکمترین بناها، با دوامترین حکومتها، قویترین انسانها، و هر چیز که از آن مستحکمتر نباشد، سرانجام کهنه و فرسوده و سپس نابود مىشود.اما اگر بتوان این موجودات را به نحوى با ذات پاک خداوند پیوند داد و براى او و در راه او به کار انداخت، رنگ جاودانگى به خود مىگیرند، چرا که ذات پاکش ابدى است و هر چیز نسبتى با او پیدا کند، رنگ ابدیت بخود میگیرد. عمل صالح، ابدى است، چرا که رنگ الهى دارند. به همین دلیل، قرآن کریم میفرماید: «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ»[4]آنچه نزد شما است فانى مىشود، اما آنچه نزد خدا است باقى میماند. در آیة بعد میفرماید:«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً»[5]هر کس عمل صالح کند، در حالى که مؤمن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه مىبخشیم. بنابر این، عمل صالح است که موجب حیات طیبه میگردد. اگر مردم یک جامعه دارای عمل صالح شدند، آنوقت است که جامعه قرین آرامش، امنیت، رفاه، صلح، محبت، دوستی، تعاون و مفاهیم سازندة انسانی میگردد. خداوند متعال در جایی دیگر میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»[6]کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند خداوند رحمن محبت آنها را در دلها مىافکند. و از مصداق بارز این آیة مبارکه امام حسین علیه السلام، است. به همین جهت است که نهضت آن حضرت جاویدانی است، و محبتش در قلوب مؤمنین، شعله ور است. و لذا در روایت آمده است که: «إن للحسین محبةً مکنونةً فی قلوب المؤمنین»[7]درعمق دل هر مؤمنی، یک محبت مخفی نسبت به امام حسین علیه السلام، وجود دارد. در روایت دیگر امام صادق علیه السلام، میفرماید: «من أراد الله به الخیر قذف فی قلبه حب الحسین علیه السلام، و حب زیارته»[8] اگر خداوند خیر کسی را بخواهد، در قلب او محبت امام حسین علیه السلام، را جا میدهد. در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم، آمده است: « ان اللَّه اذا احب عبدا دعا جبرئیل، فقال یا جبرئیل انى احب فلانا فاحبه، قال فیحبه جبرئیل ثم ینادى فى اهل السماء ان اللَّه یحب فلانا فاحبوه، قال فیحبه اهل السماء ثم یوضع له القبول فى الارض»[9]هنگامى که خداوند کسى از بندگانش را دوست دارد به فرشته بزرگش جبرئیل مىگوید من فلان کس را دوست دارم او را دوست بدار، جبرئیل او را دوست خواهد داشت، سپس در آسمانها ندا مىدهد که اى اهل آسمان! خداوند فلان کس را دوست دارد او را دوست دارید، و به دنبال آن همه اهل آسمان او را دوست مىدارند، سپس پذیرش این محبت در زمین منعکس مىشود.
این حدیث پر معنى نشان مىدهد که عمل صالح بازتابى دارد به وسعت عالم هستى، و شعاع محبوبیت حاصل از آن تمام پهنه آفرینش را فرا مىگیرد، ذات پاک خداوند چنین کسانى را دوست دارد، نزد همه اهل آسمان محبوبند، و این محبت در قلوب انسانهایى که در زمین هستند پرتوافکن مىشود.
3- عنصر یاران و اصحاب
یکی دیگر از علل ماندگاری نهضت امام حسین علیه السلام، عنصر یاران و اصحاب است. شما در تاریخ میبینید که یاران حضرت موسی علیه السلام، وقتی که آنحضرت به آنها دستور میدهد که با اشغالگران بجنگید که بیت المقدس را آنها به زور اشغال کرده اند، بیائید که باهم به آنجا برویم، آنها در جواب میگویند: «قالُوا یا مُوسى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِیها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ»[10] (بنى اسرائیل) گفتند اى موسى تا آنها در آنجا هستند ما هرگز وارد آن نخواهیم شد، تو و پروردگارت بروید و (با آنان) جنگ کنید، ما همین جا نشستهایم.
اما از این طرف یاران امام حسین علیه السلام، را میبینیم که چگونه در شب عاشورا، اعلام آمادگی میکنند، زهیر بن قین میگوید؛ ای کاش هزار مرتبه کشته میشدم و دو باره زنده میشدم، اما شما یا حسین با اهل بیت خود، آسیب نمیدیدید.
4- اهل بیت امام حسین علیه السلام
یکی دیگر از عوامل جاویدانگی نهضت عاشورا، اهل بیت امام حسین علیه السلام، است، که هرکدام از آنها در فرصت های مختلف به بهترین نحو از فرصت استفاده نموده و پیام شهدای کربلا را برای مردم رسانیدند، و جلو نیرنگ و تحریف یزیدیان را گرفتند. و صدای مظلومیت شان را بگوش جهانیان رسانیدند. علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار، میگوید: که من در برخی از کتب دیدم که از فاطمه بنت الحسین نقل نموده اند، که آن مخدره فرموده است که در روز عاشورا من کنار خیمه ای استاده بودم، دیدم دشمنان بر بردن مطهر شهدا اسب میتازند، در همین هنگام به ذهنم خطور کرد، که از این بعد بر سر ما چه میآید، اما یک وقت دیدم که دشمن به زنها و بچه ها حمله نمود و آنها با نیزه میزدند و فریاد آنها به واحسینا بلند بود، و من به عمه ام، ام گلثوم پناه بردم، و یک وقت دیدم که نانجیبی به سمت من میآید و من هم را بیابان را در پیش گرفتم و فرار کردم، اما آن ناجیب به من رسید و با نیزه بر شانه ام زد که به زمین افتادم، و گوشواره ام را از گوشم کشید، و از گوشم خون جاری شد، و دیگر بی هوش شدم و چیزی نفهمیدم، اما یک وقت دیدم که عمه ام زینب بالای سرم نشسته و گریه میکند، و میفرماید؛ جان عمه برخیز که بسوی خیمه های نیم سوخته برویم و ببینیم که بر سر دیگران چه آمده است. ولاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم.
[1] . سورة آل عمران، آیه 26.
[2] . سورة دهر، آیه 3.
[3] . مستدرک وسائل، ص 318.
[4] . سورة نحل، آیه96.
[5] . همان، آیه 97.
[6] . سورة مریم، آیه 96.
[7] . لؤلؤ و مرجان، ص 37.
[8] . بحار الانوار، ج 98، ص 76.
[9] . فی ظلال القرآن، ج5، ص 454.
[10] . سورة مائده، آیه 24.
کلمات کلیدی:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَرْضَى مَنْ طَلَعَ عَلَیْهِ، وَ أَزْکَى مَنْ نَظَرَ إِلَیْهِ، وَ أَسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ، وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِلتَّوْبَةِ، وَ اعْصِمْنَا فِیهِ مِنَ الْحَوْبَةِ، وَ احْفَظْنَا فِیهِ مِنْ مُبَاشَرَةِ مَعْصِیَتِکَ وَ أَوْزِعْنَا فِیهِ شُکْرَ نِعْمَتِکَ، وَ أَلْبِسْنَا فِیهِ جُنَنَ الْعَافِیَةِ...»[1]بار خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست، و ما را از خوشنود ترین کسانی قرار ده که ماه نو، بر آنان طلوع کرده و از پاکیزه ترین کسانی که به آن نگاه کرده و خوشبخت ترین کسانی که در آن به انجام هرگونه عبادت، از واجب و مستحب، بر خاسته اند، و ما را در این ماه به توبه موفق نما و از گناه حفظ فرما و از دست زدن به معصیت نگاه دار، و ما را در این ماه به سپاسگذاری نعمتت بر انگیز، و پوشش های عافیت را به ما بپوشان.
ماه مبارک رمضان
ماه مبارک رمضان دعوتی است معنوی، که خدا جویان، و خدا باوران، در این ضیافت، از «نفحات رب»، بهره میگیرند، و جان خویش را در مسیر وزش این نسیم دلنواز، قرار میدهند، و دل را به آوای ملکوتی، سحر ها و نجوا ها و تلاوتها، میسپارند. بدین طریق روح و روانشان را با طراوت، و معطر به عطر الهی مینمایند. و با مبارزه با نفس امارة هزار چهره، به نفس مطمئنه میرسند، آنگاه لیاقت مییابند که اینگونه خطاب شوند، «یا ایتها النفس المطمئة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فیعبادی وادخلی جنتی»[2] تو ای روح آرام یافته، به سوی پروردگارت باز گرد در حالی که هم تو از او خوشنودی و هم او از تو خوشنود است، پس در سلک بندگانم درآی و در بهشتم وارد شو.
حال در این فرصت پیش آمده، بر همگان ضروری است که کمال استفاده را ببرند، و دریغ از این که فرصت بگذرد، و بهرة کافی برده نشود. در عظمت این ماه بزرگ همین بس که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، از آن به «شهرالله» یاد میکند، که «قدأقبل الیکم شهرالله» ماه خدا بسوی شما روی آورده، در این ماه بندگان مخلص به لقاء الله میروند، و شخصا پاداش خود را دریافت مینمایند که طبق روایت «الصوم لی وأنا اجزی به» خداوند میفرماید: روزه مال من است و خودم پاداش روزه دار را میدهم. در کتاب فضائل الاشهر الثلاثة، ابن مسعود از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، نقل میکند که آن حضرت فرمود: «لَوْ یَعْلَمُ الْعِبَادُ مَا فِی رَمَضَانَ لَتَمَنَّتْ أَنْ یَکُونَ رَمَضَانُ سَنَةً»[3] اگر بندگان میدانستند که در ماه رمضان چه(نعمت ها وآثاری است)، آرزو میکردند که ماه رمضان یک سال باشد. امام باقر علیه السلام، از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، نقل میکند که آن حضرت فرمود؛ «إِذَا اسْتَهَلَّ شَهْرُ رَمَضَانَ غُلِّقَتْ أَبْوَابُ النَّارِ وَ فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ وَ صُفِّدَتِ الشَّیَاطِینُ»[4] زمانی که ماه رمضان فرا میرسد، در های جهنم بسته و در های بهشت باز میگردد، و شیاطین در غول وزنجیر میشوند. باز هم از آن حضرت روایت شده است که «مَنْ صَامَ رَمَضَانَ إِیمَاناً وَ احْتِسَاباً غَفَرَ اللَّهُ مَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِهِ»[5] هر شخصی که ماه رمضان را از روی ایمان و برای خدا و پاداش او روزه بگیرد، خداوند گناهان گذشتة او را میآمرزد.
باز هم از آن حضرت نقل شده است ؛ «وَ قَالَ النَّبِیُّ (ص) إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَکَّلَ مَلَائِکَةً بِالدُّعَاءِ لِلصَّائِمِینَ»[6]خداوند متعال فرشتگانی را مأمور نموده است که برای روزه داران دعا نماید. در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام، آمده است؛ «ثَلَاثَةٌ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ التَّهَجُّدُ فِی اللَّیْلِ بِالصَّلَاةِ وَ لِقَاءُ الْإِخْوَانِ وَ الصَّوْمُ»[7] سه چیز از رحمت خداوند است؛ شب زنده داری ونمازگزاری در شب، دیدار با برادران و روزه گرفتن.
افضل اعمال در ماه مبارک
در خطبة شعبانة پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله وسلم، آمده است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام، از آن حضرت سؤال نمود که «ما أفضل الاعمال فى هذا الشهر» بهترین عمل در این ماه چیست؟ حضرت در جواب ایشان فرمود؛ «یا أباالحسن أفضل الأعمال فى هذا الشهر الورع عن محارم اللَّه عزّوجلّ»[8] بهترین اعمال در این ماه پرهیز از کار هایی است که خداوند آنها را حرام نموده است.
از این پاسخ معلوم میشود که ترک گناه از هرکاری حتی خواندن قرآن که هر آیه ای آن پاداش ختم کل قرآن را دارد، نیز بهتر است. «محارم الله» که در این خطبة مبارکه آمده است، بیانگر این است که انسان باید همة گناهان را به احترام خداوند متعال که انجام دادن آنها را ممنوع نموده است، کنار بگذارد. و حریم الهی را نگهدارد. امیدوارم که خداوند این توفیق را به همة ما بدهد که از گناهان مان توبه نمائیم و به سوی او باز گردیم، و دیگر گرد گناه نرویم. و از امام رضا علیه السلام، دعا کردن را بیاموزیم که چقدر کریمانه دعا میکند و در پیشگاه خداوند عرض میکند؛«واغفر لمن فى مشارق الأرض و مغاربها من المؤمنین و المؤمنات»[9] خدایا درمشرق و مغرب عالم هر کسى که اهل ایمان است او را بیامرز.
برخی از احکام روزه
1- روزه از عبادات است، باید با قصد قربت براى انجام فرمان خداوند به جا آورده شود.
2- انسان مىتواند در هر شب ماه رمضان براى روزه فرداى آن، نیّت کند و بهتر است که شب اوّل ماه هم روزه همه ماه را نیّت کند.
3- لازم نیست نیّت روزه را به زبان بگوید بلکه همین قدر که براى انجام دستور خداوند عالم، از اذان صبح تا مغرب، کارى که روزه را باطل مىکند انجام ندهد کافى است.
مُبطلات روزه
روزهدار باید از «اذان صبح» تا «مغرب» از برخى کارها بپرهیزد و اگر پرهیز نکند، روزهاش باطل مىشود، به مجموعه این کارها «مُبطلاتِ روزه» گفته مىشود، که عبارتند از: * خوردن و آشامیدن.* دروغ بستن به خدا و پیغمبر صلى الله علیه و آله و جانشینان آن حضرت علیهم السلام.* رساندن غبار غلیظ به حلق. * فرو بردن تمام سر در آب. (البته آیت الله سیستانی فروبردن سر در آب را مبطل نمیداند هرچند کراهت شدید دارد.) * قى کردن.* آمیزش.* استمناء.* باقى ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح.* اماله کردن با چیزهاى روان.
خوردن و آشامیدن
*اگر روزهدار عمداً چیزى بخورد یا بیاشامد، روزهاش باطل مىشود هرچند خوردن و آشامیدن آن معمول نباشد؛ مانند خاک و نفت. * اگر کسى عمداً چیزى را که لاى دندانش مانده است فرو برد، روزهاش باطل مىشود. * فرو بردن آب دهان، روزه را باطل نمىکند، هر چند زیاد باشد.* اگر روزهدار به سبب فراموشى (نمىداند روزه است) چیزى بخورد یا بیاشامد، روزهاش باطل نمىشود.* فرو بردن اخلاط سر و سینه، تا به فضاى دهان نرسیده روزه را باطل نمىکند، ولى اگر داخل فضاى دهان شود، احتیاط واجب آن است که آن را فرو نبرد.(البته آیت الله سیستانی فرودن آن را مبطل روزه نمی داند.). از آنجایی که فتاوا مختلف است، بر مقلدین لازم است که در مورد جزئیات هرکس به مرجع تقلید خود مراجعه نماید. والسلام علی من التبع الهدی.
[1] . دعای چهل و سوم صحیفة سجادیه.
[2] . سورة فجر، آیات، 28- 30.
[3] . شیخ صدوق، فضائل الاشهر الثلاثة، ص 140.
[4] . همان، ص 142.
[5] .همان، ص143.
[6] . شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، 76
[7] دعائم الاسلام، ج1، ص 269.
[8] . عیون اخبار الرضا، ج2، ص266.
[9] . بحارالانوار، ج12، ص 23.
کلمات کلیدی:
«الهم صْل علی فاطمة وابیها و بعلها و بنیها، بعدد ما احاط به علمک»
یا فاطمة الزهراء
این چه غوغایى است کاندر ماسوا افتاده است
لرزه بر عرش خدا زین ماجرا افتاده است
این چه آشوبى است کز طوفان غم بار دگر
نوح با کشتى به گرداب بلا افتاده است
آتش نمرودیان افتاده در جان خلیل
کز شرارش آتشى بر جان ما افتاده است
گریه کن اى آسمان کز فرط غم در رود نیل
زینمصیبت از کف موسى عصا افتاده است
ناله کن اى دل که از سوز دل و اشک مسیح
لرزه بر ارکان عرش کبریا افتاده است
شهپر جبریل مىسوزد که از بیداد خصم
آتشى در مهبط وحى خدا افتاده است
باغبان در خواب و گل در باغ و گلچین در کمین
بلبل شوریده از شور و نوا افتاده است
یا رسولاللَّه برخیز و ببین کز ضرب در
پشت درب خانه زهرایت ز پا افتاده است
مبادا***
مبادا باغبانى در بهاران
خزانِ نخل بارآور ببیند
مبادا در بهار زندگانى
که نخلى، چیده برگ و بر ببیند
مبادا عندلیبى لانه خویش
ز برق فتنه در آذر ببیند
چهحالى دارد آنمرغى که از جفت
بجا در لانه مشتى پر ببیند
وزآن جانسوزتراحوال مرغى است
که جاى لانه، خاکستر ببیند
ندارد کودکى طاقت که نیلى
ز سیلى صورت مادر ببیند
چه حالى مىکند پیدا خدایا!
اگر این صحنه را، حیدر ببیند؟
میان شعله، در از درد نالید
که یا رب قاتلش کیفر ببیند
ولى از روى مولا شرم دارد
که مسمارش به خون اندر ببیند
چهسان مولاازین پس خانه خویش
تهى از دخت پیغمبر ببیند؟
****
در عزایت این دل دیوانه مىسوزد هنوز
شمع، خاموشست و این پروانه مىسوزد هنوز
در میان سینه، قلب داغدار شیعیان
از براى محسن دُردانه، مىسوزد هنوز
ناله جانسوز زهرا مىرسد هردم به گوش
از شرارش این دل دیوانه مىسوزد هنوز
مرغ خونینبال و پر را، زآشیان صیّاد برد
در میان شعلهها، کاشانه مىسوزد هنوز
زآن شرر کاندر گلستان ولا افروختند
گل فتاد از شاخه و، گلخانه مىسوزد هنوز
در غم زهرا ز سوز آشنا کم گو «فراز»!
در عزاى فاطمه، بیگانه مىسوزد هنوز
***
کیست یا رب آن که پشت در ز پا افتاده است
از غمش شور و نوا در ماسوا افتاده است
کیست یا رب تا بگوید آن زپاافتاده کیست
گر ز پا افتاده در آتش چرا افتاده است
گر ببارد خون ز چشم چرخ گردون نى عجب
زین شرر کاندر دل ارض و سما افتاده است
***
بعد از نبی به دخترش امت امان نداد
از مهر کسی تسلی آن خسته جان نداد
می خواست با علی سوی مسجد رود ولی
دردا که تازیانة قنفذ امان نداد
میخواست که دهد جان به پشت در
چون بی کسی علی دید جان نداد
هر قهرمان کند به نشان خود افتخار
زهرا نشان خود به علی هم نشان نداد
کلمات کلیدی: