سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از عدالت نبود حکم نمودن به گمان . [نهج البلاغه]
قطره ی شبنم

السلام علیک یا ولی الله أنت اول مظلوم

زمین و آسمان امشب غم و دردى دگر دارد                

به پشت تیره ابرى، ماه‏چشمى پرگهر دارد

نواى مرغکانِ نغمه‏خوان در سینه بشکسته‏          

به هر سو بنگرى مرغى سر از غم زیر پر دارد

هزاران بوسه بر پاى على اى خاک نخلستان‏                 

بزن امشب که آن مولا سحر عزم سفر دارد

به گوش جان شنو امشب مناجات على اى دل‏              

که این باشد کلام آخر و سوزى دگر دارد

به مسجد مى‏رود مولا پى انجام امرِ حق‏            

دل و جانى همه تسلیم امر دادگر دارد

دمى دیگر چو بگذارد به محراب عبادت رخ‏                

ز تیغ کین سرى پُرخون رخى هم رنگ زر دارد

على مهمان کلثومش بود افطار آخر را              

که از نان و نمک قوت غذایى مختصر دارد                 

به خون غلتیده در محراب، شیر بیشه تقوا          

در آن حالت نواى دیگر و شور دگر دارد

به‏ناگه نغمه «فُزتُ و رب الکعبه» زد مولا           

بلى هر گفته کز دل سرکشد بر دل اثر دارد

***

فضاى کوفه غمبار است امشب‏            

غم از هرسو پدیدار است امشب‏

سحاب غم گرفته روى مه را               

زمین و آسمان تار است امشب‏

همه ذرّات عالم بى‏قرارند                  

هراسان چرخ دوّار است امشب‏

همه افلاک در سوز و گدازند              

شب افشاى اسرار است امشب‏

سرشگ از دیده جبریل جارى‏             

بسان درّ شهوار است امشب‏

ملایک در سما سر در گریبان‏              

نبى را دیده خونبار است امشب‏

نداى قَدقُتل مى‏آید از عرش‏               

جهان مبهوت و افگار است امشب‏

چه در سر دارد آیا ابن‏ملجم‏               

که لرزان عرش دادار است امشب‏

به محراب عبادت شاه مردان‏               

قتیل تیغ اشرار است امشب‏

میان خاک و خون چون مرغ بسمل‏                 

على سلطان احرار است امشب‏

عدالت را به خاک و خون کشیدند                  

ز خون محراب گلزار است امشب‏

براى بهترین فرزند آدم‏           

همه عالم عزادار است امشب‏

ستون خیمه اشراق بشکست‏               

رسول حق عزادار است امشب‏

رخ مهتابى فرزند کعبه‏            

ز شوق وصل گلنار است امشب‏

بگفتا «فزت ربّ الکعبه» زیرا               

شب دیدار با یار است امشب‏

به گردون آه فرزندان زهرا                 

جگرسوز و شرربار است امشب‏

ز چشم آسمان گر خون ببارد              

در این ماتم سزاوار است امشب‏

پر توی از فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام

اگرچه کسی توانایی آن را ندارد که بتواند در این بحر ژرف وارد گردد و غور نماید، اما هر کس به اندازه توانایی خویش می‌تواند، جرعه ی از این چشمه سار زلال، بر دارد، و در بیابان گرم و تفدیدة تبلیغات مسموم،  که چون سیل سرازیر می‌شود، این مایة حیات بخش را، طریق نجات خویش قرار دهد. چونکه علی علیه السلام، به فرمودة رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، «علی مع الحق و الحق مع علی»[1] است. این یک علامت و نشانه است که اگر کسی می‌خواهد دنبال حق برود، باید به دنبال این نشان و دنبال این محور حرکت کند. ابوذر غفاری، ام المؤمنین ام سلمه، عبد الله بن عباس، انس بن مالک و عمران بن حصین، همگی از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، روایت کرده اند که «لا یحبّه إلّامؤمنٌ ولا یبغضه‏ إلّامنافق»[2]‏ علی را دوست ندارد مگر مؤمن، و اورا دشمن ندارد مگر منافق. جابر بن عبد الله انصاری می‌گوید: «ما منافقان را جز به دشمنی با علی بن ابی طالب نمی‌شناختیم»[3] ابوسعید خدری می‌گوید: «ما -گروه انصار- در زمان رسول خدا (ص) منافقان را با بغض و کینه ای که نسبت به علی بن ابی طالب داشتند می‌شناختیم.»[4] عبد الله بن عباس می‌گوید: «ما در زمان رسول خدا (ص)، منافقان را به دشمنیشان با علی بن ابی طالب می‌شناختیم.»[5] ابوذر غفاری‌ می‌گوید: «ما منافقان را نمی‌شناختیم، مگر آنگاه که خدا و رسول را تکذیب کرده و از نماز های واجب سرپیچی و با علی بن ابی طالب دشمن بودند.»[6]  سیوطی نقل می‌کند که پیغمبر(ص)، فرمود: «دوستی علی ایمان و دشمنی وی نفاق است.»[7]  ابی لیلی غفاری می‌گوید: از پیامبر(ص)، شنیدم که فرمود: «ستکون بعدی فتنة فاذا کان ذلک فالزموا علی بن ابی طالب فانه الفارق بین الحق والباطل»[8] بعد از من فتنه ای اتفاق خواهد افتاد، در این شرائط همراه علی بن ابی طالب باشید، که جدا کننده حق از باطل است.

و از دعای های مشهور رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، در حق امیر المؤمنین علی علیه السلام است، که فرمودند: «الهم وال من والاه و عاد من عاداه»[9] خدایا دوستدارانش را دوست بدار و دشمنانش را دشمن شمار. و دعای آن حضرت هم که مقبول است. و لذا باز از آن حضرت روایت شده است که فرمود: «برائة من النار حب علی»[10] راه دوری از آتش جهنم، دوستی علی علیه السلام، است. محمد بن منذر از جابر نقل کرده است که رسول خدا (ص)، فرمود: «علی خیر البشر فمن أبی فقد کفر»[11]علی بهترین انسان است، و هرکس او را نپذیرد، کافر است. باز از آن حضرت نقل شده است که فرمود: «من اراد أن یحیا حیاتی و یموت موتتی وسکن جنة الخلد التی وعدنی ربی فلیتول علی بن أبی طالب فإنه لن یخرجکم من هدی و لن یدخلکم فی ضلالة»[12] هرکس که می‌خواهد زندگی داشته باشد که مرگش مرگ من باشد، و جایگاهش آن بهشتی باشد که خداوند به من مژده داده است، باید ولایت علی بن ابی طالب را بپذیرد.که همانا او شما را از هدایت بیرون نخواهد کرد و در وادی ضلالت نخواهد افکند. ابی ذر غفاری از رسول خدا(ص) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: «من اطاعنی فقد اطاع الله ومن عصانی فقد عصی الله ومن اطاع علیا فقد اطاعنی و من عصی علیا فقد عصانی»[13] هر کس مرا اطاعت کند پس هر آیینه خدا را اطاعت کرده است، وهرکس مرا عصیان کند پس خدا را عصیان کرده است، و هرکس علی را اطاعت کند پس هر آیینه مرا اطاعت کرده است، و هرکس علی را عصیان کند، پس هر‌ آیینه مرا عصیان کرده است. در روایت دیگری از آن حضرت می‌خوانیم که فرموده است: «علی منی و أنا من علی»[14] علی از من است و من از علی. ام سلمه می‌گوید: رسول خدا‌ (ص)، فرمود: «من سب علیا فقد سبنی ومن سبنی فقد سب الله»[15] هرکس علی را سب نماید مرا سب نموده است و هرکس مرا سب نماید، یقینا خدا را سب نموده است. در فضیلت امیر المؤمنین، همین بس که ابن ابی الحدید از احمد حنبل نقل می‌کند، که رسول خدا (ص)، خطاب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام، فرمود: «والذی نفسی بیده لولا أن تقول طوائف من أمتی فیک ما قالت النصاری فی ابن مریم لقلت الیوم فیک مقالا لاتمر بملا من المسلمین الا أخذوا التراب من تحت قدمیک للبرکة»[16] قسم به آن که جانم به دست اوست، اگر طایفه هایی از امت من در بارة تو نمی گفتند، آنچه در بارة ابن مریم گفتند، هر آیینه امروز در شأن تو سخنانی می‌گفتم که عبور نکنی بر جماعتی از مسلمین مگر اینکه از خاک زیر پای تو برای تبرک بگیرند.

بنابراین تنها راه نجات از آتش جهنم، و رسیدن به سعادت، دوستی علی علیه السلام، و گام نهادن در مسیر آن حضرت است.


[1] . کشف الغمه فی معرفة الائمه، ج1، ص 146.

[2] . الصحابی و عدالته، ص29.

[3] . استیعاب، ج2، ص 462، مجمع الزوائد، ج9، ص 133.

[4] . صحیح ترمذی، ج13، ص 167.

[5] . تاریخ بغداد، ج3، ص 153.

[6] . مستدرک صحیحین، ج 3، ص 129، کنز العمال ج، 15، ص 91.

[7] . جمع الجوامع سیوطی، ج6، ص 156.

[8] . المناقب خوارزمی، ص 105.

[9] . سنن ترمذی، ج3، ص 165.

[10] . مستدرک حاکم، ج 2، ص 241.

[11] . تاریخ بغداد، ج7، ص 421.

[12] . تاریخ مدینة دمشق، ص 99.

[13] . کنز العمال، ج11، ص 614.

[14] . سنن ترمذی، ج5، ص 300.

[15] . کنز العمال، ج11، ص 602.

[16] . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج9، ص 168.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 93/4/27:: 4:39 عصر     |     () نظر

علی ای محرم اسرار مکتوم

علی ای حقِّ از حق گشته محروم

علی ای آفتاب برج تنزیل

علی ای گوهر دریای تأویل

علی ای شمع جمع آفرینش

تویی چشم و چراغ اهل بینش

***

علی فرقان میان حق و باطل

علی هر عقده را حلال مشکل

علی روح و روان آدمیت

علی نفس نفیس خاتمیت

علی حبل المتین عقل و دین است

امام اولین و آخرین است

ببخشد در رکوع خاتم گدارا

به سجده جان و دل داده خدا را

چو عمر این جهان آخر سر آید

علی با کبریای حق بیاید

بدست او کلید جنّت و نار

جدا سازد صف ابرار و فجّار

نگنجد مدح او در حد و در حصر

خدا مداح و مدحش سورة دهر

ز جذر و مدّ آن بحر فضائل

خرد سرگشته و پا مانده در گِل

***

در آن هنگامه او از شوق دیدار

دل از کف داده و داده به دلدار

چو فرق شیر حق بشکافت شمشیر

قلم آن دم شکست و لوح و تقدیر

قمر منشق شد و بگرفت خورشید

پریشان عقل کل شد، عرش لرزید

زمین و آسمان اندر تب و تاب

که خون آلوده گشته، روی مهتاب

سری که مخزن سرّ خدا بود

شکست و کنز مخفی گشت مشهود

قیامت قامتی بر خاک افتاد

بزد جبریل در آفاق فریاد

که ثار الله ناگه بر زمین ریخت

فغان، شیرازة توحید بگسیخت

مگر ویران شده ار کان ایمان

مگر بشکسته سقف عرش رحمان

فلک، خون در غمش از دیده می‌سفت

علی «فزت و ربّ الکعبه» می گفت.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 93/4/27:: 12:18 عصر     |     () نظر