هرگاه خدا بنده ای را دوست بدارد، او را ازدنیا می پرهیزاند، همان گونه که یکی از شما بیمار خود را ازآب می پرهیزاند . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
قطره ی شبنم

صدیقه ی طاهره، زهرای مرضیه، حَوراء انسیه، در خطبه فدکیه، در مورد احسان به والدین می فرماید:«وبَرُّ الوالدین وقای? من السخط...» نیکی به پدر و مادر، از خشم و غضب الهی جلو گیری می کند. بنابر این یکی از راه های نجات از عذاب الهی نیکی به پدر و مادر است، و همین احسان به پدر و مادر، مقدمه می شود که انسان توفیق بندگی پیدا نماید، و از  این طریق در آستان قرب الهی راه  پیدا کند، و به مقامات عالیه برسد. همین مضمونِ فرمایش حضرت زهرا سلام الله علیها، در روایتی از امام صادق علیه السلام، نیز آمده است. شخصی به امام صادق علیه السلام عرض می کند؛ «انّ أبی قد کبر جداً و ضعف فنحن نحمله اذا اراد الحاجة فقال ان استطعت أن تلی ذلک منه فافعل و لقّمه بیدک فانّه جنة لک غدا»، (اصول کافی ج2، ص 162.) پدرم به حدّی پیر و ناتوان شده که او را برای قضای حاجت، حمل می کنم و می برم. امام صادق علیه السلام فرمود: اگر قدرت داری، خودت این کار را انجام بده و خودت بر دهان او غذا بگذار تا این عمل، سپر آتش فردایت باشد، [و تو را به بهشت ببرد].

از طرف دیگر خداوند متعال اطاعت از پدر و مادر و نیکی به آنها را واجب نموده است. در سوره مبارکه اسراء آیه 23، میفرماید: « وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانا» پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید. خداوند متعال در چندین مورد، در قرآن کریم، امر به پرستش خودش و بعد احسان به والدین را مطرح نموده است. احسان به والدین اطلاق دارد و عام است، و هر نوع نیکی را شامل می شود. نسبت به والدین هم همین گونه است، یعنی آیات و روایات نیامده اند، و قید نزده اند که والدین مسلمان باشد. ولو پدر و مادر انسان کافر هم اگر باشد، احسان کردن به آنها و اجب است. زیرا؛ پدر و مادر حق حیات نسبت به فرزند دارد. خداوند متعال دستور داده است، هرچند که والدین مشرک و کافر باشد، باز بر فرزند، حق حیات دارد و لذا احسان به آنها واجب است، واما اگر پدر و مادر مسلمان باشند مسلما حق آنها مضاعف می شود، و اگر شیعه باشند، که حق سومی پیدا می کنند. پدر و مادر نه تنها حق حیات بر فرزند دارد، بلکه حق ادامه حیات نیز دارند. بخاطر اینکه اگر پدر و مادر نبودند، اولا انسان به وجود نمی آمد، و بعد از بوجود آمدن هم بدون کمک پدر و مادر نمی توانیست ادامه ی حیات بدهد. در ذهن کسی نیاید که خداوند خالق انسان است و خداوند انسان را آفریده او حق حیات به گردن انسان دارد، نه پدر و مادر؟ قابل توجه اینکه اینها با هم منافت ندارند، بلکه در طول هم هستند، خداوند اراده نموده است که جهان، عالم سبب و مسببات باشد، بنابر این می توان گفت که والدین علت بوجود آمدن فرزند است و اگر آنها نبودند ، فرزند به وجود نمی آمد. حق ادامه ی حیات هم معلوم است و هر کس در زندگی خودش این را به خوبی لمس نموده است، و بیاد دارد که مادر مهربان چه شبها که نخوابید و به پرستاری او مشغول بود. در رساله ی حقوق امام سجاد علیه السلام می خوانیم که آن حضرت می فرماید: حق مادر در این است که توجه داشته باشی تورا در جایی نگه داشت و حمل کرد (رحم) که هیچ فرد دیگری را اینگونه حمل نمی کند، او از شیره ی جان خود ترا تغذیه نمود، که هیچ کس در حق کسی دیگر این کار را نمی کند، شب و روزش را برای راحتی تو صرف کرد که هیچ کسی حاضر نیست برای تو چنین کند. حاضر شد که گرسنه بماند و تو سیر شوی ، تشنه بماند و تو سیراب باشی...(تحف العقول ص 293) با این وضع اگر کسی باز هم به پدر و مادر بی اعتنائی کند، معلوم است که انسان ناسپاس است،  دیگر انتظار نمی رود که نعمت های الهی را نیز سپاس گزاری نماید، به علت اینکه او احسان والدینش را به چشم می بیند و با گوشت و پوست و خون  خوداحساس می کند، سپاس گذاری نمی کند، اما خدای متعال را که نمی بیند، چگونه او را حمد و سپاس می گوید. بهر تقدیر، وقتی آیات قرآن کریم و صدها روایت را مطالعه می کنیم که سفارش نموده اند به والدین خود احسان نمائید، جادارد انسان بد اخلاق ترین والدین خود را با آغوش باز و با اخلاق نیک پذیرا باشد، و حتما نتیجه بسیار خوبی را از این کار می گیرد. و یکی از مشکلات روز جامعه امروزی ما، ازدواج جوانان است که گاهی برخی افراد بدون رضایت پدر و مادر اقدام به این کار میکنند، یقینا پدر و مادر همیشه مصلحت فرزندانش را می خواهد، حال اگر این فرزند احساس می کند که والدین او را درک نمی کنند، یا مصلحت شان در این ازدواج است، ارزش آن را دارد که خودش را به آب و آتش بزند، بهر طریق که می تواند رضایت پدر و مادر را جلب نماید، از کسانی که رابطه خوبی با والدین دارد کمک بگیرد و رضایت آنها را جلب نماید. امیدوارم که خداوند متعال به ما توفیق عنایت نماید، که قدر دان زحمات پدر و مادر باشیم و دعای خیر آنها همیشه بدرقه ی راه ما باشد.  والسلام


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 95/11/21:: 4:10 عصر     |     () نظر

قرآن کریم درآغاز سوره ی مبارکه بقره می فرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏، *الم ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ، الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ»

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر- الم- این کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد، و مایه هدایت پرهیزکاران است‏. (پرهیزکاران) آنها هستند که به غیب (آنچه از حس پوشیده و پنهان است) ایمان مى‏آورند، و نماز را بر پا مى‏دارند و از تمام نعمتها و مواهبى که به آنها روزى داده‏ایم انفاق مى‏کنند.و آنها به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین نازل گردیده) ایمان مى‏آورند، و به رستاخیز یقین دارند.

خداوند متعال در این آیات مبارکه ابتدا قرآن کریم را معرفی می کند که قرآن کتاب هدایت است، البته کتاب هدایت برای متقین است، کسانی که تقوای الهی را پیشه نمایند، هدایت برای آنهاست. اما کسانی که با عناد و لجاجت با آیات الهی برخورد نمایند، آنها هرگز هدایت نمی شوند. آنها مانند زمین شوره زاری می مانند که هرچه باران در آن ببارد، سنبل در آن نمی روید. سپس خداوند(ج) پنج تا ویژگی برای تقوا پیشگان بیان می فرماید. قبل از بیان ویژگیها لازم است که بدانیم، تقوا از ماده وقایه به معنای نگهداری یا خویشتن داری است. به تعبیر دیگر، تقوا نیروی کنترل کننده درونی است، که انسان را در برابر طغیان شهوات حفظ می کند. امیر المؤمنین علی علیه السلام، میفرماید: «اعلمو عباد الله أن التقوا دار حصن عزیز»،(نهج البلاغه، خ157) ای بندگان خدا بدانید که تقوا دژ مستحکم و غیر قابل نفوذ است. برخی دیگر، تقوا را به حالت کسی تشبیه می کند، که از سرزمین پر از خار در حال عبور است، و سعی می کند که دامن خود را برچیند، و با احتیاط گام بر می دارد، که مبادا گرفتار خار شود. عبد الله معتز این را به شعر در آورده که

خل الذنوب صغیر ها** وکبیر ها فهو التقی

واصنع کماش فوق أر** ض الشوک یحذر مایری

لاتحقرن صغیر? ** إن الجبال من الحصی

گناهان را از کوچک و بزرگ ترک کن که حقیقت تقوا همین است، همچون کسی باش که در یک زمین پر از خار با نهایت احتیاط گام بر می دارد، گناهان صغیره را کوچک مشمار که کوه های بزرگ از سنگ ریزه ها تشکیل شده اند.

ویژگیهای متقین

1-ایمان به غیب: اولین ویژگی پرهیزکاران ایمان به غیب است. ایمان به غیب اولین نقطه ای است که مؤمنان را از غیر جدا می کند. مؤمنان با این طرز تفکر مرز جهان ماده را شکافته و خویش را از چار دیواری آن گذر میدهند، و با جهان فوق العاده بزرگتر و وسیعتر ارتباط پیدا می کنند. انسان مؤمن با این عقیده هستی را از آنچه که ما با حس خود درک می کنیم، بسیار وسیعتر می بیند، و مرگ را فنا و نستی نمی بیند، بلکه آن را یکی از مراحل تکامل انسان، و دریچه ای به جهان آخرت میداند. بنابر این ایمان به غیب یعنی ایمان به ذات پاک خداوند، ایمان به عالم وحی، ایمان به فرشتگان، ایمان به عالم قبر و قیامت...

2-ارتباط با خداوند متعال: ویژگی دیگری متقین، بر پا داشتن نماز است، که با نماز بخواندن، با خالق خویش ارتباط بر قرار می کنند،و او را همه کاره در این عالم میدانند، و اوست که قدرت مطلق دارد، و اوست که عزیز و شکست ناپذیر است، تنها به او اعتماد می کنند. حد اقل روز پیج بار در حضور خداوند قرار می گیرند، و با او راز و نیاز می کنند. در اینجاست که فکر شان و عمل شان و گفتار شان، همه خدایی می شود، البته بشرطی که راز و نیازشان از دل و جان سرچشمه بگیرد.

3-ارتباط با انسان ها: سومین ویژگی پرهیزکاران، انفاق در راه خداست. بگونه ی که هر آنچه خداوند از مواهبش در اختیار آنها قرار داده است، برای دیگران انفاق می کنند، اعم از مال، علم ودانش، عقل و نیرو های جسمانی، و مقام و موقعیت اجتماعی، و خلاصه، متقین کسانی هستند که از تمام سرمایه های خویش به نیاز مندان انفاق می کنند.

4-ایمان به تمام انبیاء: ویژگی دیگری پرهیزکاران، ایمان به تمام پیامبران و بر نامه های الهی است، و انسان متقی بدون تعصبت نا روا، همه انبیا را معلمان و مربیان هماهنگ می دانند که یکی پس از دیگری در این آموزشگاه بزرگ جهان هستی، آمدند، تا انسان ها را در مسیر تکامل و هدایت قرار دهند. و هدف همگی معرفی وحدانیت ذات الهی و یکتا پرستی بوده است. البته آخرین پیامبر، آخرین سلسله ی تکاملی ادیان است که برنامه هایش از همه جامع تر و کامل تر است.

5-ایمان به آخرت: پنجمین ویژگی متقین ایمان به روز رستاخیز قیامت است. (وبالآخر? هم یوقنون)، پرهیزکاران یقین دارند که انسان و جهان عبث و بی هدف آفریده نشده است. بلکه همه کس روزی در برابر عدالت مطلق پروردگار حاضر می شوند، و هرکس نتیجه ی عمل خود را دریافت خواهد نمود. (فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ، وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ)، (سوره زلزله آیه 7 و 8). پس هر کس به اندازه سنگینى ذره‏اى کار خیر انجام داده آن را مى‏بیند. و هر کس به اندازه ذره‏اى کار بد کرده آن را مى‏بیند. و این عقیده تأثیر عمیق به روح و روان انسان می گذارد که در مسیر انجام مسؤولیت هایش هرچه رنج بکشد، از آن استقبال می کند، و در مقابل مصائب صبوری پیشه می کند، و در هر شرائط آرامش خود را حفظ می کند. با همین دیدگاه است که در مقابل گناه مقاومت می کند، و به هر نسبت که ایمان انسان قوری تر باشد، کمتر گناه می کند.والسلام.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 95/10/26:: 2:45 عصر     |     () نظر

فضائل حضرت معصومه سلام الله علیها

از جمله مناقب و شرافت های آن بزرگوار وجود یک زیارتنامه مخصوص بنقل از ناحیه مقدّس امام رضا علیه السلام،است که در آن حضرت معصومه سلام الله علیها، دختر رسول خدا، دختر امیرمؤمنان، دختر فاطمه و خدیجه و دختر امام حسن و امام حسین و نهایتاً دختر امام، خواهر امام و عمه امام خوانده می شود که پاداش خواندن خالصانه و همراه با معرفت آن رسیدن به بهشت را همراه دارد.

 ابن قولویه در کتاب بسیار ارزشمند «کامل الزیارات» که یکی از معتبرترین کتاب‌های قرن چهارم است. با سند معتبر از امام جواد علیه السلام،روایت کرده است که فرمود: «من زار عمتی بقم فله الجنه»،هر کس عمه ام را در قم زیارت کند بهشت از آن اوست. (کامل الزیارات، ص324، چاپ نجف).

علامه مجلسی«ره» از بعضی از کتب زیارات، از علی بن ابراهیم، و او از پدرش، و او از سعد اشعری قمی نقل می کند که گفت در محضر امام رضا علیه السلام، بودم، به من فرمود:ای سعد از برای ما در نزد شما(در قم) قبری وجود دارد؛سعد عرض کرد؛ قربانت گردم آیا مقصود شما قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهما السلام است؟ امام رضا علیه السلام،فرمود:«نَعَمْ مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِها فَلَهُ الْجَنَهٌ»؛( بحارالانوار، ج 102، ص 266)،آری کسی که با معرفت به شأن او، او را زیارت کند، بهشت برای او است.

باز هم از امام رضا علیه السلام، وارد شده است: «مَنْ زارَ الْمَعْصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زارَنی»، (ناسخ التواریخ، ج3، ص68)، هر کس حضرت معصومه سلام الله علیها، را در قم زیارت کند همانند کسی است که مرا زیارت کرده باشد.

مقام شفاعت

در فرازی از زیارت نامه ی آن بانوی معظمه می خوانیم: «یا فاطمة اشفعی لی فی الجنة»؛ ای فاطمه برای من نزد خدا درباره بهشت شفاعت کن. و این خود نشان دهنده مقام و مرتبه آن شافع روز جزاست.

در روایتی از امام صادق علیه السلام، آمده است: «تُقْبَضُ فیها اِمْرَأَةٌ هِی مِنْ وُلْدی وَاسْمُها فاطِمَةُ بِنْتُ مُوسی تُدخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتُنا الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ »، (بحار الانوار، ج60، ص228)، در قم بانویی که از فرزندان من است و نام گرامیش فاطمه دختر موسی علیه السلام، است، رحلت می‏کند با شفاعت او همه شیعیان و (چنانچه شرایط شفاعت را داشتند) وارد بهشت می‏شوند.

در فضائل حضرت معصومه سلام الله علیها همین بس که ارواح مقدس و مطهر، حضرات معصومین علیهم السلام، در بارگاه ملکوتی آن حضرت حضور دارند. زیرا؛ در زیارت نامه آن حضرت وقتی که سلام به انبیایی گذشته ی الهی میدهیم همه را بصورت غائب می آوریم. و می گوییم؛ سلام بر حضرت آدم برگزیده خدا ... ولی وقتی که حضرات معصومین علیهم السلام، را سلام می دهیم می گوییم؛ سلام بر تو ای محمد بن عبد الله خاتم پیامبران. و سلام بر تو ای امیر المؤمنین علی بن ابی طالب. سلام بر تو ای فاطمه ای بزرگ بانوی با نوان اسلام. و... بنابر این، این حکایت از حضور آن بزرگواران دارند.

متن زیارتنامه

در کتب مزارات کیفیت زیارت حضرت معصومه (علیهاالسلام) را چنین نقل نموده‌اند که چون به نزدیک قبر مطهر رسیدی بایست در بالای سر حضرت رو به قبله. پس ذکر «الله اکبر» را 34 مرتبه و ذکر «سبحان الله» را 33 مرتبه و ذکر «الحمدلله» را 33 مرتبه بگو . پس از اتمام این اذکار، زیارتنامه را بخوان:

السَّلامُ عَلَى آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى مُوسَى کَلِیمِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى عِیسَى رُوحِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا خَیْرَ خَلْقِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صَفِیَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمَ النَّبِیِّینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَصِیَّ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ السَّلامُ عَلَیْکُمَا یَا سِبْطَیْ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ وَ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَ الْعَابِدِینَ وَ قُرَّةَ عَیْنِ النَّاظِرِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ بَاقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ النَّبِیِّ ،

سلام بر آدم برگزیده خدا،سلام بر نوح پیامبر خدا،سلام بر ابراهیم دوست خدا سلام بر موسى همسخن خدا،سلام بر عیسى روح خدا،سلام بر تو اى رسول خدا سلام بر تو اى بهترین خلق خدا،سلام بر تو اى برگزیده خدا،سلام بر تو اى محمد بن عبد اللّه خاتم پیامبران،سلام بر تو اى امیر مؤمنان على بن ابیطالب،جانشین رسول خدا،سلام‏ بر تو اى فاطمه سرور بانوان جهانیان،سلام بر شما اى دو فرزندزاده پیامبر رحمت،و دو سرور جوانان‏ اهل بهشت،سلام بر تو اى على بن الحسین،سرور عبادکنندگان،و روشنى چشم بینندگان،سلام‏ بر تو اى محمد بن على،شکافنده دانش پس از پیامبر،

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ الْبَارَّ الْأَمِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الطَّاهِرَ الطُّهْرَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ التَّقِیَّ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ النَّقِیَّ النَّاصِحَ الْأَمِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ السَّلامُ عَلَى الْوَصِیِّ مِنْ بَعْدِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى نُورِکَ وَ سِرَاجِکَ وَ وَلِیِّ وَلِیِّکَ وَ وَصِیِّ وَصِیِّکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَى خَلْقِکَ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَةَ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ ،

سلام بر تو اى جعفر بن محمد،راستگوى نیکوکار امین،سلام بر تو اى موسى بن جعفر،امام پاک و پاکیزه،سلام بر تو اى على بن موسى‏ الرضا امام پسندیده،سلام بر تو اى محمد بن على تقى،سلام بر تو اى على بن محمّد نقى‏ اندرزگوى امین،سلام بر تو اى حسن بن على،سلام بر وصى پس از او.خدایا درود فرست بر نورت،و چراغت،و نماینده نماینده‏ات،و جانشین جانشینت،حجّتت بر آفریدگانت،سلام بر تو اى دختر رسول خدا،سلام بر تو اى دختر فاطمه و خدیجه،سلام بر تو اى دختر امیر مؤمنان،سلام بر تو اى دخرت حسن و حسین،سلام بر تو اى دختر ولىّ خدا،سلام بر تو اى خواهر ولىّ خدا،سلام بر تو اى عمّه ولىّ خدا،سلام و رحمت و برکات خدا بر تو اى دختر موسى بن جعفر،

السَّلامُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللَّهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ فِی الْجَنَّةِ وَ حَشَرَنَا فِی زُمْرَتِکُمْ وَ أَوْرَدَنَا حَوْضَ نَبِیِّکُمْ وَ سَقَانَا بِکَأْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یُرِیَنَا فِیکُمُ السُّرُورَ وَ الْفَرَجَ وَ أَنْ یَجْمَعَنَا وَ إِیَّاکُمْ فِی زُمْرَةِ جَدِّکُمْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَنْ لا یَسْلُبَنَا مَعْرِفَتَکُمْ إِنَّهُ وَلِیٌّ قَدِیرٌ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ بِحُبِّکُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ التَّسْلِیمِ إِلَى اللَّهِ رَاضِیا بِهِ غَیْرَ مُنْکِرٍ وَ لا مُسْتَکْبِرٍ وَ عَلَى یَقِینِ مَا أَتَى بِهِ مُحَمَّدٌ وَ بِهِ رَاضٍ نَطْلُبُ بِذَلِکَ وَجْهَکَ یَا سَیِّدِی اللَّهُمَّ وَ رِضَاکَ وَ الدَّارَ الْآخِرَةِ یَا فَاطِمَةُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْنا مِنَ الشَّأْنِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لِی بِالسَّعَادَةِ فَلا تَسْلُبْ مِنِّی مَا أَنَا فِیهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنَا وَ تَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَ عِزَّتِکَ وَ بِرَحْمَتِکَ وَ عَافِیَتِکَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

سلام بر تو،خدا بین ما و شما در بهشت شناسایى برقرار کند،و در گروهتان‏ محشور دارد،و بر حوض پیامبرتان واردمان نماید،و به ما با جام جدّتان،از دست على بن ابى طالب بنوشاند درودهاى خدا بر شما باد،از خدا خواستارم که به ما درباره شما خوشحالى و گشایش بنمایاند،و ما و شما را در گروه جدّتان‏ محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)گرد آورد،و معرفت شما را از ما باز نگیرد،به راستى او سرپرستى تواناست.به درگاه‏ خدا به سبب دوستى شما،و بیزارى از دشمنانتان،و تسلیم بودن به خدا،تقرّب مى‏جویم،در حال خشنودى به آن،نه با انکار و تکبّر بلکه بر پایه یقین به آنچه محمد آن را آورده،و به آن خشنودم،به این امور خاطر تو را مى‏خواهم اى آقاى من،خدایا خشنودى‏ات‏ و خانه آخرت را مى‏خواهم،اى فاطمه درباره بهشت برایم شفاعت کن،به درستى که براى تو نزد خدا مقامى از مقامات بلند است.خدایا از تو مى‏خواهم،که سرانجام کارم را به خوشبختى ختم کنى،و آنچه را در آنم از دستم مگیرى،و جنبش و نیرویى جز به خداى والاى‏ بزرگ نیست.خدایا براى ما اجابت کن،و آن را به کرم و عزّتت و به رحمت و عافیّت بپذیر،و درود خدا بر محمّد و همه خاندان او،و بر آنان سلام،سلامى کامل،اى مهربان‏ترین مهربانان.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 95/10/19:: 3:21 عصر     |     () نظر
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >