سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند متعال، مؤمنِ دانایِ ژرف اندیشِ پارسایِ فروتنِ آزرمگینِ دانشورِ خوش خویِ میانه روِ با انصاف رادوست دارد . [امام علی علیه السلام]
قطره ی شبنم

می زند آتش به قلبم سوز داغ عسکری

گیرد امشب اشک من هردم سراغ عسکری

شد به سن کودکی فرزند دلبندش یتیم

گشت دُرِّ اشکِ مهدی چلچراغ عسکری

***

امشب که زمین و آسمان می گرید

از ماتم عسکری جهان می گرید

جا دارد که اگر شیعه خون گریه کند

چون مهدی صاحب زمان می گرید

از رحلت عسکری سماء می گرید

ارواح تمام انبیاء می گرید

زهرا به مدینه، حسین در کرببلا

در طوس غریب الغربا می گرید.

***

نمونه ای از کرم و بزرگواری امام حسن عسکری علیه السلام

محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر علیه السلام، می گوید: به تهی دستی و فقر مبتلا بودیم، و زندگی را به سختی می گذراندیم، پدرم (علی بن ابراهیم)گفت؛ نزد این مرد (امام حسن عسکری علیه السلام) برویم. زیرا؛ او به جوان مردی و بزرگواری توصیف می شود. گفتم آیا او (امام حسن علیه السلام) را می شناسی؟ پدرم گفت: نه نمی شناسم و هر گز او را ندیده ام. به هر تقدیر، باهم به سوی آن حضرت حرکت کردیم، در مسیر راه پدرم گفت: چقدر خوب است که آن حضرت دستور پانصد درهم برای ما بدهد، تا 200 درهم را صرف در پوشاک و 200 درهم آن را صرف بدهکاری کنیم، و 100 درهم آن را برای مخارج زندگی مصرف نمائیم. من در دلم با خودم گفتم؛ کاش سیصد درهم نیز برای من بدهد، تا 100 درهم آن را مخارج زندگی خودم به مصرف برسانم و با 100 درهم آن پوشاک تهیه نمایم، و با 100 درهم آن آلاغی خریداری نمایم، تا به کوهستان (باختران همدان و اطراف آن) بروم. وقتی که در خانه ی امام حسن عسکری علیه السلام رسیدیم، خدمت کار حضرت بیرون آمد و ما را به درون خانه دعوت نمود. هنگامی که به محضر آن حضرت شرف یاب شدیم، سلام کردیم و حضرت جواب سلام ما را داد، و بعد به پدرم فرمود: ای علی چرا تا کنون نزد ما نیامدی؟ پدرم در پاسخ گفت؛ من خجالت می کشم با این وضع خدمت شما برسم. پس از ساعتی از محضر امام حسن عسکری علیه السلام، مرخص شدیم در حالی چیزی از حضرت در خواست نکردیم. غلام آن حضرت آمد و کسیه ی پولی را به پدرم داد و گفت؛ این کیسه حاوی 500 درهم است که 200 تا برای پوشاک و 200 تا برای بدهکاری و 100 درهم، هم برای مخارج زندگی شماست. و کیسه ی دیگری به من داد و گفت؛ این کسه حاوی 300 درهم است، 100 درهم برای پوشاک و 100 درهم برای مخارج زندگی و 100 درهم دیگر آن را آلاغی برای خود خریداری نما، ولی به کوهستان باختران و اطراف نرو، بلکه به (سوراء) برو، محمد بن علی به سوراء رفت و در آنجا با زنی ازدواج نمود. راوی میگوید: اکنون علی بن ابراهیم به برکت آن کمکهای امام حسن عسکری علیه السلام، املاکی دارد که قیمت محصول آن معادل هزار درهم است. (داستانهای اصول کافی ص356) ***

چند روایت برگزیده از امام حسن عسکری علیه السلام

1-  روی عن العسکری علیه السلام، انه قال: علامات المؤمن خمس؛ صلاة إحدی وخمسین، وزیارت الاربعین، و التختم فی الیمین، و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم. از امام حسن عسکری علیه السلام روایت شده است که حضرت فرمود: علامت مومن (شیعه) پنج چیز است؛ 1- پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز، (17 ،رکعت واجب یومیه، 11 رکعت نماز نافله ی شب، 2 رکعت نماز نافله ی صبح، 8 رکعت نماز نافله ی ظهر، 8 رکعت نماز نافله ی عصر، 4 رکعت نماز نافله مغرب، و2رکعت نشسته نافله ی عشاء که یک رکعت استاده حساب می شود).2- زیارت اربعین. 3- انگشتر به دست راست کردن. 4- پیشانی به خاک نهادن. 5- بسم الله الرحمن الرحیم را در نماز بلند گفتن.

2- امام حسن عسکری علیه السلام میفرماید: «ما أقبح بالمؤمن أن تکون له رغبة تذله.» (تحف العقول ص498) چقدر قبیح و زشت است که فرد با ایمان، به چیزی علاقه داشته باشد که سبب ذلت او می شود. علاقه های که برای انسان حاصل می شود متنوع است، گاه انسان علاقه به مال دارد، گاه به مقام علاقه دارد، گاه به همسر و فرزند علاقه و... این علاقه ها اگر در سر حد اعتدال باشد معقول است. اما گاه این علاقه ها از حد تجاوز می کند، و سبب میشود که انسان به سراغ اموری برود که به قیمت از دست دادن آبرو و شخصیت و عزت او میشود. امام سجاد علیه السلام، در یکی از مناجات خودش از خداوند متعال عزت تقاضا می کند؛ (وأعزنی فی عشیرتی وقومی واحفظنی فی یقظتی ونومی)، (بحار الانوار ج 90، ص 164.) خداوندا برای من عزت، در میان فامیلها و قبیله ام عطا فرما و در بیداری و خواب تو حافظ و نگهبانم باش. مفضل می گوید؛ به محضر امام صادق علیه السلام، رسیدم و از مشکلات زندگی شکایت کردم. امام علیه السلام، به کنیزش دستور داد که کسه ای را بیاورد، در آن کیسه چهار صد درهم بود، که امام علیه السلام به من داد و فرمود؛ با این پول زندگیت را سامان بده. عرض کردم؛ فدایت شوم، منظورم از شرح حال این بود که در حق من دعا بفرمائی. امام علیه السلام فرمود: بسیار خوب دعا هم میکنم، و در آخر فرمود: مفضل از باز گو کردن شرح حالت برای مردم پرهیز کن. اگر چنین نکنی نزد مردم ذلیل و خوار میشوی، بنابر این؛ برای دوری از ذلت، درد دلت را هرگز به کسی نگو. (بحار الانوار ج47، ص 34)

3 - امام حسن عسکری علیه السلام میفرماید: «ما من بلیة إلا ولله فیها نعمة تحیط بها». (بحار الانوار، ج 78، ص 374.) هیچ بلایی نیست مگر اینکه در کنار آن یک نعمتی وجود دارد. انسان وقتی که بلاها و مشکلات را مشاهده کند، حتما در کنار آن آثار نیکی را نیز می بیند. در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که : «عاد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم، سلمان الفارسی رحمة الله علیه فی علته فقال یا سلمان إن لک فی علتک إذا اعتللت ثلاث خصال أنت من الله عزوجل بذکر و دعاؤک فیها مستجاب ولا تدع العلة علیک ذنبا إلا حطته متعک الله بالعافیة إلی انقضاء اجلک.»، (بحار الانوار، ج81، ص 185.) روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، به عیادت سلمان فارسی رفت و در کنار بسترش فرمود: ای سلمان در این بیماری تو سه خصلت و خوبی وجود دارد،  اول اینکه در مشکلات به یاد خدا می افتی. دوم اینکه دعای تو در بیماری به اجابت می رسد. سوم اینکه گناهانت مانند برگ خزان می ریزد.

4- امام حسن عسکری علیه السلام، می فرماید: «التواضع نعمة لایحسد علیها».(کافی ج6، ص 54)، تواضع نعمتی است که کسی در باره ی آن حسادت نمی کند. از این حدیث شریف دانسته می شود که اولا تواضع نعمت است، به همین جهت تواضع جذبه ی خاصی برای انسان ایجاد می کند و موجب زیاد شدن دوستان، و محبوبیت انسان در جامعه می شود. ثانیا تواضع نعمتی است که مورد حسادت دیگران واقع نمی شود، در سایر نعمت ها معمولا اینگونه است که صاحب نعمت مورد حسادت قرار می گیرد. در تواضع کسی، اگر شخصی حسادت نماید، براحتی می تواند شخص حاسد هم متواضع شود. و این بر خلاف علم و مال و ثروت و... است که حاسد براحتی نمی تواند به آنها دست پیدا کند. والسلام علیکم ورحمة الله.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 94/9/29:: 12:42 صبح     |     () نظر

گفتم که عمر ماه صفر به آخر است

دیدم شروع محشر کبرای دیگر است

گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین

اشک عزا به دیدة زهرای اطهر است

گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر

دیدم که روز، روز عزای پیمبر است

اشک حسن چکیده به رخسار مصطفی

روی حسین بر روی قلب پیمبر است

***

دردا که بعد فاطمه روز حسن رسید

روز ملال و غصه و رنج و محن رسید

بعد از حسن به نیزه عیان شد سر حسین

بیش از هزار زخم او را بر بدن رسید

بر پیکری که بود پر از بوسة رسول

از گرد و خاک و نیزه شکسته کفن رسید

از جامه های یوسف کرببلا فقط

بر زینب ستم زده یک پیرهن رسید.

(غلامرضا سازگار)

***

ماتم عظمی

این ماتم عظما، زچه برپا شده امروز

گیتی به فراق که معزا شده امروز

از ارض و سما نالة جانسوز بلند است

گریان زچه رو، دیدة دنیا شده امروز

پوشیده زغم رخت عزا، جملة هستی

همرنگ شب تیرة یلدا شده امروز

مجموع رسولان تهی از خاتمشان بود

ملحق به همه، خاتم آنها شده امروز

آن کلبة زهرا که بدی محور هستی

با هستی خود، محور غمها شده امروز

مرضیه شده نوحه گر از هجر پیمبر

در چشم فلک، اشک چو دریا شده امروز

آن راز نهایی که که نبی گفت نهانی

تسکین دل خستة زهرا شده امروز

این عالم خاکی قفسی بود برایش

آزاد سوی شاخة طوبی شده امروز

این عمر به جز رنج و تعب، هدیه ندادش

فارغ زهمه رنج و تعب ها شده امروز

یثرب همه در ماتم و آهست، ولیکن

فرصت طلبان جمع به شورا شده امروز

زان خشت نخستین که کج افتاد، عمارت

معوج، به سر گنبد مینا شده امروز

دلهای پریشان شدة زینب و گلثوم

آماده برای غم فردا شده امروز

دارم عجب از گردش ایام، از آن رو

تکرار زنو، ماتم عظما شده امروز

زیرا که حسن، آن گل زیبای امامت

بادست خزان، پرپر و یغما شده امروز

سوزد جگر دهر از این فاجعه زیرا

مسموم، جگر گوشة زهرا شده امروز

آن گل که بدی زینت آغوش پیمبر

پژمرده زطوفان شررها شده امروز

دردی که حسن داشت از آن مفسده جوها

با جرعه ی از زهر، مداوا شده امروز

دردا! که حسین از غم هجران برادر

بی تاب، ولی سخت شکیبا شده امروز

از روی جفا آن جسد پاک و مطهر

آماجگه ترکش اعدا شده امروز

آگاه فقط هست خداوند توانا

بر آل پیمبر چه ستم ها شده امروز

(محمد حسین صادقی)

***

در رثای امام حسن مجتبی علیه السلام

زهر جفا چو بر جگر مجتبی رسید

افغان جن و انس به عرش علا رسید

نعش امام شد هدف چوبه های تیر

یا فاطمه به نور دو چشمت چه ها رسید

در شهر خویش و خانة خود هم غریب بود

از بسکه ظلم و جور بر او زآشنا رسید

یا مصطفی روی تو هم کسی نکرد شرم

نا مردمی ببین زکجا تا کجا رسید

روز جزا جواب خدا را چه می دهند

آنان که ظلم شان به عزیز خدا رسید

(رضا براتی)

***

ظهور حلم حق سبط پیمبر

سرور جان زهرا مطهر

به خصم ار صلح کردی پاس دین بود

که پاس دین به عهد وی چنین بود

حسن را درد و محنت از برادر

اگر افزون نباشد نیست کمتر

سزد بر آن در دریای لاهوت

سرشک از دیده باری همچو یاقوت

چنان کز تشنگی شاه شهیدان

چو ماهی گشت روی خاک غلطان

حسن از آب غلطان شده به بستر

بزد بر خرمن جان آبش آذر

به جز نعش حسن نعشی به دوران

نگشت از بعد کشتن تیر باران

جراحاتی که از شمشیر و خنجر

شهید کربلا را بد به پیکر

حسن را بر جگر بودی بس افزون

ز تیر طعنة آن فرقة دون

(محمد حسین صغیر اصفهانی)

***

در رثای امام رضا علیه السلام

چه سنگین است داغ ماتم او

خراسان شد عزا دار غم او

زبان حال دلهای پریشان

رضا جانم رضا جانم رضا جان

***

خراسان میدهد بوی مدینه

خراسان کوه غم دارد به سینه

خراسان راز دلها با رضا داشت

چه شبهایی که ذکر یا رضا داشت

دریغا میهمان در خانه کشتند

چه تنها و چه مظلومانه کشتند

زنار زهر دشمن نور می‌سوخت

سراپا همچو نخل طور می‌سوخت

زجا بر خاست با رنگ پریده

غریبانه عبا بر سر کشیده

گهی بی تاب و گه در تاب می‌شد

همه چون شمع روشن آب می شد

میان حجره ی در بسته می‌سوخت

نمی زد، دم، ولی پیوسته می‌سوخت

دلش دریای خون چشمش به در بود

امیدش دیدن روی پسر بود

پدر چون شمع سوزان آب می‌شد

پسر هم مثل او بی تاب می شد

پدر آهسته چشم خویش می بست

پسر می‌دید و جان می داد از دست

غلام رضا


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 94/9/19:: 12:5 صبح     |     () نظر

از آنجایی که دین مقدس اسلام، دین جامع و کامل است، و رابطة دنیا با آخرت را یک رابطة تنگاتنگ می‌بیند، توجه خاصی به مسائل مادی در جهت تداوم و استمرار زندگی دارد، بگونه ای که این زندگی مادی را مقدمه برای زندگی آخرت می‌داند. به همین جهت شارع مقدس برای همة ابعاد زندگی انسان، از جمله مسأله ای معیشت، برنامه خاصی را ارائه نموده است.که سامان دادن امور زندگی، بر اساس وحی و تعالیم ارزشمند اسلام، نتیجه اش، تأمین سعادت دنیا و آخرت است.

از دیدگاه اسلام، انسان از لحاظ ماهیت، کانون نیاز ها است، چونکه خداوند متعال فیاض است، اگر آنی فیض او قطع شود، تهی گردند و قالب ها. اما نیاز های مادی انسان را خداوند در مواد موجود در طبیعت قرارداده است. ولی این مواد حاضر و آماده ساخته نشده است، بلکه استفاده از آنها نیاز به کار و تلاش دارد. این ضرورتی است که نظام طبیعت بر دوش آدمی نهاده است. تا بدین وسیله نیاز هایش را برطرف و از فقر و تنگدستی، رهایی یابد.

با این مقدمه به اصل بحث می رسیم که در آمد انسان مسلمان با توجه به منابع آن به دو صورت تقسیم می‌شود. یکی درآمد حلال، و دیگری درآمد حرام.

الف؛ درآمد حلال‏

درآمد حلال، عبارت است از وجوهى که بر اساس شیوه‏هاى مشروع و مجاز به دست آید، و از راهی که مورد رضایت الهی است، انسان کسب درآمد نماید.

اهمیت درآمد حلال

 توصیه اکید قرآن کریم و روایات اسلامى به همه رهروان راه حق این است که علاوه بر مراقبت بر پاکى و طهارت غذاى جسمانى، در جهت طهارت غذاى روحانى نیزمواظبت نمایند. به عبارت دیگر، مراقبت در جهت پاکى ظاهرى و باطنى غذا حتى در بحرانى‏ترین و سخت‏ترین لحظات زندگى فراموش نشود. در قرآن کریم وقتی که دقت می کنیم می بینیم، که اصحاب کهف، با اینکه بعد از بیدارى قاعدتاً بسیار گرسنه‏

بودند، ولى باز به کسى که مأمور خرید غذا مى‏شود توصیه مى‏کنند هر غذایى را نخرد، بلکه بنگرد در میان فروشندگان کدامین نفر غذایش از همه پاک‏تر است، آن را انتخاب کند. امروز بسیارى از مردم جهان به اهمیت این دستور در یک قسمت پى برده‏اند، و سعى دارند غذاى آنها از هر نوع آلودگى ظاهرى به دور باشد، غذاها را در ظرفهاى سرپوشیده و دور از دستهاى آلوده، و گرد و غبار نگهدارى مى‏کنند، البته این کار بسیار خوبى است، ولى به این مقدار نباید قناعت کرد، بلکه باید غذاها از آلودگى به حرام، ربا، غش و تقلب و هر گونه آلودگى باطنى نیز پاک باشد.

در روایات اسلامى تاکید فراوانى روى غذاى حلال و تاثیر آن در استجابت دعا و صفاى قلب شده است. در روایتى مى‏خوانیم کسى خدمت پیامبر آمد عرض کرد؛ «احب ان یستجاب دعائى» دوست دارم دعاى من به اجابت برسد. پیامبر فرمود: «طهر مأکلک و لا تدخل بطنک الحرام‏»1 غذاى خود را پاک کن و غذاى حرام در معده خود وارد منما. در روایت دیگری از پیامبر گرامی اسلام، صلی لله علیه وآله وسلم، می خوانیم که «العِبادةُ سَبعُونَ جُزءً افضَلُها طَلَبُ الحَلالِ»2 عبادت هفتاد جز دارد، برترین آنها طلب حلال است. باز آن حضرت می فرماید؛ «طَلَبُ الحَلالِ واجبٌ عَلى‏ کُلِّ مُسلِمٍ.»3 تحصیل و کسب روزى حلال بر هر مسلمانى واجب است. و نیز فرمود:«طُوبى‏ لِمَن اکتَسَبَ مِنَ المُؤمنینَ مالًا مِنْ غَیرِ مَعصِیَةٍ.»4 خوشا بحال مؤمنانى که مالى بى معصیت (و شکستن مقررات و تعالیم الهى) به دست آورند. امام صادق علیه السلام، به یکی از یارانش می‌فرماید؛«به هر کس از یارانتان برخوردید، سلام مرا برسانید و بگویید: بر شما باد به تقواى الهى و توجه به آنچه توسط آن به ما عند اللَّه و پاداش الهى مى‏توان دست یافت. قسم به خدا، ما به شما فرمان نمى‏دهیم مگر آنچه را به نفس خود امر مى‏کنیم. بر شما باد به کوشش و جدیت، و هر گاه نماز صبح را ادا کردید و بازگشتید، صبح زود در پى روزى بروید و در طلب حلال باشید، همانا خداوند به شما روزى خواهد داد و بر آن یاریتان خواهد فرمود.5

همانطور که اشاره شد در آمد و لقمه حلال آثار فراوانى دارد، که در روایات آمده است. در اینجا به اشاره برخى از آنها اکتفا مى‏کنیم؛

آثار غذای حلال

1- به اجابت رسیدن دعای انسان

در روایتی از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم، آمده است؛«مَن احَبَّ انْ یُستَجابَ دُعائَهُ فَلیُطَیَّبْ مَطْعَمهُ وَ مَکْسَبَهُ.»6 هر که دوست دارد دعایش مستجاب گردد، باید غذا و کسب خود را پاک کند.

2- نورانى شدن قلب، قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: «من أکل الحلال اربعین یوماً نور الله قلبه»7 هرکس چهل روز غذای حلال بخورد خداوند قلب اورا نورانی میگرداند.

3- عبور از پل صراط به سرعت؛ قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم؛ «من أکل من کد یده مر علی الصراط کالبرق الخاطف»8 کسی که از دست رنج خودش بخورد مانند برق از پل صراط عبور میکند.

4- بردن ثواب مجاهد در راه خدا؛ امام موسی بن جعفر علیه السلام، می‌فرماید: «من طلب هذا الرزق من حله لیعود به علی نفسه وعیاله کان کالمجاهد فی سبیل الله»9 کسی که از راه حلال روزی خود را بدست آورد که خودش و خانواده اش را تأمین نماید، مانند کسی است که در راه خدا جهاد می‌کند.

5- باز شدن درهای بهشت به روی او؛ رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرماید: «من أکل من کد یده حلالاً فتح له ابواب الجنة یدخل من أیها شاء»10 هرکس که از دست رنج خود غذای حلال تهیه نماید، در های بهشت بر روی او باز می‌شود و از هرکدام که به خواهد وارد شود.

6- مشمول رحمت الهی، رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، می‌فرماید: «من أکل من کد یده نظر الله الیه بالرحمة، ثم لایعذبه أبداً»11 کسی که از دست رنج خود روزی بخورد، خداوند نظر رحمت به او می افگند، و او را گرفتار عذاب نمی نماید.

ب. درآمد حرام‏

در قرآن کریم شیوه‏هاى نامشروع چون «أکل مال به باطل»، «ربا»، «ظلم»، «فساد» و انواع راههاى نادرست درآمد، سخن رفته است و از آنها نهى شده است. انسان مؤمن و معتقد به خداوند متعال باید این را بداند که خداوند روزی دهندة واقعی است و او صاحب قدرت است. «انَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزاقُ ذُو القُوَّة المَتینَ»12 باز هم قرآن کریم در سورة هود آیه 6، میفرماید؛ «وَ ما مِن دابّةٍ فِى الارضِ الَّا عَلَى اللَّهِ رِزقُها»، هیچ جنبنده‏اى در زمین نیست مگر آنکه رزقش به عهده خدا است. این عهده‏گیرى را کسى بر خدا واجب نکرده است، بلکه خود او رزق‏ هر جنبنده‏اى را به عهده گرفته است. پس رزق عطیه‏اى است الهى، بدون اینکه بنده استحقاق یاطلبى از او داشته باشد یا عوض حقى باشد که بنده بر او دارد. از این رو هر انسانى که با حرام روزى مى‏خورد، سهمى و رزقى از حلال دارد؛ زیرا ساحت مقدس خداوند متعال منزه از آن است که روزى انسان را حقى ثابت بر عهده خود قرار دهد، آنگاه از مسیر حرام او را روزى دهد، و در عین حال او را از خوردن حرام نهى کند و در آخرت او را عقاب نیز بفرماید.

در روایات اسلامى هم، شیوه‏هاى درآمد حرام و جمع آورى ثروت‏هاى نامشروع از گناهان کبیره شمرده شده است، و برخى از شیوه‏ها چون کم فروشى، خیانت و ربا همسان بدترین گناهان چون آدم کشى و ... یاد شده است. در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، آمده است: «الجنة محرمة علی جسد غذی بالحرام»13 بهشت بر بدنی که از غذای حرام تغذیه نموده حرام است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام، می‌فرماید: «لیس من شیعتی من أکل مال المؤمن حراماً»14 ازشیعیان من نیست کسی که مال مؤمنی را به حرام بخورد. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «تَرکُ لُقمَةِ الحَرامِ احَبُّ الىَ اللَّهِ مِنْ صَلاةِ الْفَىِ رَکعَةٍ تَطَوُّعاً»15 نخوردن لقمه حرامى نزد خداوند از دو هزار رکعت نماز مستحبى خواندن بهتر است. در روایتی از امام صادق علیه السلام، آمده است : «رَدُّ دانِقٍ حَرامٍ یَعدلُ عِنْدَ اللَّهِ سَبعینَ حَجَّةً مبرورةً.»16 رد کردن یک درهم حرام به صاحبش نزد خداوند با هفتاد حج قبول شده برابر است.

تأثیر لقمة حرام

شریک بن عبد الله نخعی، از فقهای معروف قرن دوم هجری، که به علم و تقوا معروف بود. مهدی بن منصور، خلیفه عباسی، علاقه فراوان داشت که منصب قضا را به او واگذار نماید، ولی شریک بن عبد الله برای اینکه خود را از دستگاه ظلم دور نگهدارد، زیر این بار نمی رفت، و نیز خلیفه علاقه مند بود که «شریک» را معلم خصوصی فرزندان خود قرار دهد، تا به آنها علم بیا موزد. شریک این کار را نیز قبول نمی کرد، و به همان زندگی آزاد و فقیرانه ای که داشت قانع بود. روزی خلیفه او را طلبید و به او گفت؛ امروز باید یکی از این سه کار را قبول کنی؛ یا عهده دار منصب قضا شوی و یا کار تعلیم و تربیت فرزندان مرا قبول کنی و یا امروز نهار با ما باشی و بر سر سفرة ما بنشینی. شریک با خود فکری کرد و گفت که حالا اجبار و اضطرار است، البته از این سه کار، سومی برای من آسان تر است. خلیفه ضمناً به مدیر مطبخ دستور داد که که امروز لذیذ ترین غذا ها را برای شریک تهیه کن. غذا های رنگارنگ از مغز استخوان آمیخته به نبات و عسل تهیه کردند و سر سفره آوردند. شریک تا آنوقت همچو غذای نخورده و ندیده بود. و با اشتهای کامل خورد. مسؤل مطبخ به آهستگی به گوش خلیفه گفت؛ بخدا قسم که دیگر این مرد روی رستگاری را نخواهد دید. طولی نکشید که دیدند شریک هم عهده دار منصب قضا و هم عهده دار تعلیم فرزندان خلیفه شد. بدینگونه برای ایشان از بیت المال مقرری نیز معین شد. همین شریک روزی با متصدی پرداخت حقوق حرفش شد، متصدی به شریک گفت؛ توکه گندم به ما نفروخته ای که اینقدر سماجت می‌کنی؟ شریک گفت؛ چیزی از گندم بهتر برای شما فروخته ام، من دین خود را فروخته ام.17

آثار لقمة حرام

1- قساوت قلب

غذایى که انسان مى‏خورد به منزله بذرى است که در زمین پاشیده مى‏شود، پس اگر آن غذا پاکیزه و حلال باشد اثرش در قلب ظاهر مى‏شود که منشأ خیرات و پیدایش نیکى‏ها خواهد بود و اگر آن‏ خوراک پلید و حرام باشد قلب را کدر و تیره نموده، که در اثر قساوت و ظلمت، امید خیرى به آن نخواهد بود، لذا صاحب چنین قلبى از تسلیم شدن در برابر حق خوددارى مى‏کند و پند و اندرز در او اثر نمى‏کند و سخت‏ترین مناظر رقت بار او را متأثر نمى‏کند، امام حسین (ع) در روز عاشورا به لشکریان عمر سعد ضمن خطبه‏اش فرمود:«فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الحَرامِ و طُبِعَ عَلى قُلُوبِکُم وَیلَکُمْ الا تَنصِفُون الا تَسمَعُونَ.»18 شکم‏هایتان از حرام پر شده و بر دلهایتان مهر خورده، دیگر حق را نمى‏پذیرید، واى بر شما، آیا انصاف نمى‏دهید، آیا گوش فرا نمى‏دهید؟

2- حرام خوری باعث تضییع و عدم قبولی اعمال

حرام خورى باعث تضییع و عدم قبولى اعمال می شود، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، میفرماید: «من أکل حراما لم یقبل الله منه صرفا و لاعدلا»19 هرکس حرامی بخورد هیچ عملی از او پذیرفته نمی‌شود نه واجب و نه مستحب.

3- مشمول لعنت فرشتگان

انسان حرام خوار را فرشتگان لعنت می‌کند. در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، آمده است: «اذا وقعت اللقمة من الحرام فی جوف العبد لعنه کل ملک فی السموات والارض»20هرگاه لقمة حرام در شکم انسان قرار بگیرد همة ملائک آسمان و زمین او را لعنت می‌کند. غالباً کسانى که از مال حرام پرهیز نمى‏کنند خیال مى‏کنند که اگر از این مال حرام صرفنظر کنند امر معاش آنها لنگ مى‏شود و خود را سخت‏ محتاج و گرفتار مى‏بینند، در حالى که این خیالى است نفسانى و وسوسه‏اى است شیطانى، و خلاف صریح وعده‏هاى خداوند در قرآن کریم و روایات فراوانى است که از معصومین علیهم السلام، رسیده است؛ چرا که خداوند رزق هر مخلوقى را از طریق حلال ضمانت کرده است. پس اگر عجله نکند و صبر و قناعت را پیشه سازد، رزق مقدرش قطعاً به او خواهد رسید.

بلى گاه مى‏شود انسان به سؤ اختیار خود از طریق حرام امرار معاش مى‏کند و خودش را از رزق حلالى که خداوند مقدرش فرموده، محروم مى‏سازد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، در این زمینه در حجة الوداع فرمود: بدانید که جبرئیل به قلب من الهام کرد که هیچ کس نمى‏میرد مگر وقتى که تمام رزق مقدرش به او رسیده باشد، پس از خدا بترسید و در طلب روزى حریص نباشید و طول کشیدن رزق حلالتان، شما را وا ندارد که عجله کنید و رزق خود را از راه حرام بخواهید. جز این نیست که خداوند رزق حلال را بین مخلوقاتش تقسیم نموده و حرام را قسمت نکرده است. پس کسى که از خدا بترسد و صبر کند رزق حلالش که مقدر است به او خواهد رسید و کسى که پرده عفت خود را پاره کند و شتاب کرده آن را از طریق حرام کسب کند، از رزق حلال مقدرش محروم گردیده و به آنچه کسب کرده در قیامت مواخذه خواهد شد.21


1 . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج4، باب 67، حدیث4.

2 . همان، ج12، ص11، باب4، حدیث6.

3 . علائ الدین هندی، کنز العمال، ج4، ص 2، ح11.

4 . الحیاة، ج3، ص60.

5 . شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج12، ص 12، حدیث8.

6 . عدة الداعی، ص 128.

7 . سفینة البحار، ج1، ص312، ماده حلل

8 . مستدرک الوسائل، ج12، ص 23، باب8، حدیث 14629.

9 . بحار الانوار، ج93، ص 61، حدیث20.

10 .مستدرک الوسائل، ج13، ص 24، حدیث14130.

11 . همان، باب 8، حدیث14631.

12 . سورة ذاریات، آیه 58.

13 . دیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، ج1، ص 69.

14 . همان.

15 . احمد بن فهد حلی، عدة الداعی، ص128.

16 .همان

17 .مجموعه آثار شهید مطهری، ج18، (داستان راستان)، ص255. به نقل از مروج الذهب مسعودی، ج2، حالات مهدی عباسی.

18 . بحار الانوار، ج45، ص 8. شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص221.

19 . احمد بن فهد حلی، عدة الداعی، ص 140.

20 . سفینة البحار، ج1، ص 244.

21 . احمد بن فهد حلی، عدة الداعی، ص73.


 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 94/9/7:: 6:29 عصر     |     () نظر