مطالبی که در ذیل آمده است، گرفته شده از کتاب شیعه پاسخ میگوید، تألیف آیت الله العظمی مکارم شیرازی، میباشد.
شیعه پاسخ مىگوید، ص: 115
همه علماى اسلام معتقدند که ازدواج موقّت در برههاى از زمان در عصر پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) وجود داشت. گروهى مىگویند در عصر خلیفه دوّم، و به وسیله او، و گروه دیگرى مىگویند در عصر خود پیامبر (صلى الله علیه وآله) تحریم شد و ما پیروان مکتب اهلبیت (علیهم السلام) به اتّفاق معتقدیم که هرگز تحریم نشده و به قوّت خود باقى است (البتّه طبق شرایطى).
شرح این مطلب؛
ضرورتها و نیازها
بسیارى از مردم- به ویژه جوانان- به ازدواج دائم دسترسى ندارند، زیرا ازدواج دائم به طور معمول نیاز به مقدّمات و هزینهها و قبول مسئولیّتهاى مختلفى دارد که آمادگى آن براى گروهى حاصل نیست، به عنوان مثال:
1- بسیارى از جوانان در دوران تحصیل- به خصوص در عصر ما که زمان تحصیل طولانى شده- قادر به ازدواج دائم نیستند، زیرا نه شغلى دارند، نه مسکن مناسبى و نه هزینههاى دیگر و هر قدر بخواهند مراسم خود را ساده برگزار کنند، باز وسایل لازم فراهم نیست.
2- افرادى هستند که متأهّل مىباشند، ولى در سفرهاى خارج که گاهى به طول مىانجامد، گرفتار محرومیّت شدید جنسى مىشوند، نه همسران خود را مىتوانند با خود ببرند و نه قدرت ازدواج مجدّد دائم در آن دیار دارند.
3- کسانى هستند که همسران آنها گرفتار بیمارىهاى مختلف و مشکلات دیگرى مىباشند و توان رفع نیاز جنسى همسران خود را ندارند.
4- سربازانى هستند که به مأموریّتهاى طولانى، براى حفظ مرزها و مانند آن مىروند و از خانوادههاى خود دورند و گرفتار مشکل جنسى هستند و چنان که خواهیم دید در عصر پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) همین مشکل براى بسیارى از سربازارن اسلام پیش آمد و همان سبب تشریع ازدواج موقّت شد.
5- گاه در دوران باردارى و شرایط خاصّ آن، مرد مجبور است با همسر باردارش روابط جنسى نداشته باشد و چه بسا جوان است و گرفتار مشکل محرومیّت.
این گونه ضرورتهاى اجتماعى و مشکلات، همیشه بوده و خواهد بود، و مخصوص عصر پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) نبوده است، بلکه در عصر ما با توجّه به عوامل مختلف تحریک، بسیار شدیدتر شده است.
در این گونه مواقع افراد بر سر دو راهى قرار دارند: آلودگى به فحشا (العیاذ بالله) یا استفاده از نوعى ازدواج ساده و موقّت که مشکلات ازدواج دائم در آن نیست و به طور موقّت پاسخگوى نیازهاى جنسى مىباشد.
پیشنهاد پارسایى و چشم پوشى از هر دو، پیشنهاد خوبى است، ولى براى بسیارى قابل عمل نیست و حدّاقل براى عدّهاى جنبه خیالى دارد.
ازدواج مسیار!
جالب این که حتّى منکران ازدواج موقّت (یعنى غالب برادران اهل سنّت) هنگامى که تحت فشار جوانان و اقشار دیگر محروم قرار گرفتهاند، تدریجاً به نوعى ازدواج- شبیه ازدواج موقّت- تن در دادهاند و آن را «ازدواج مسیار» مىنامند، هر چند نام آن را ازدواج موقّت نمىگذارند، ولى در عمل هیچ تفاوتى با ازدواج موقّت ندارد؛ به این ترتیب که اجازه مىدهند فرد نیازمند به ازدواج، با زنى ازدواج دائم کند در حالى که قصد دارد بعد از مدّت کوتاهى او را طلاق دهد و با او شرط مىکند که نه حقّ نفقه داشته باشد و نه شب خوابى و نه ارث! یعنى دقیقاً شبیه ازدواج موقّت، با این تفاوت که در اینجا با طلاق از هم جدا مىشوند و در ازدواج موقّت با بخشیدن باقیمانده مدّت یا سرآمدن مدّت و هر دو از آغاز زمان محدودى را در نظر دارند.
و جالبتر این که اخیراً بعضى از جوانان اهل سنّت که گرفتار مشکل ازدواج شده و در فشار بودهاند، از طریق اینترنت با ما تماس گرفتند که ما مىخواهیم در مسأله ازدواج موقّت از فتواى شیعه پیروى کنیم، آیا مانعى دارد؟ گفتیم: هیچ مانعى ندارد! آنها که ازدواج موقّت را انکار مىکنند، ولى به «نکاح مسیار» روى مىآورند، در واقع اسمش را نمىآورند ولى خودش را مىآورند!
آرى «ضرورتها» سرانجام انسان را وادار به پذیرش «واقعیّتها» مىکند، هر چند نام آن را بر زبان نیاورد.
بنابراین نتیجه مىگیریم آنها که اصرار بر مخالفت با ازدواج موقّت دارند، دانسته یا ندانسته جاده را براى فحشا صاف مىکنند، مگر این که نوع مشابه آن، یعنى نکاح مسیار را پیشنهاد کنند و به همین جهت در روایات اهلبیت (علیهم السلام) آمده که «اگر با ازدواج موقّت اسلامى مخالفت نکرده بودند، هیچ کس آلوده زنا نمىشد»{1}
همچنین آنها که با سوء استفاده از «ازدواج موقّت» که براى ضرورتها و نیازهاى واقعى محرومان تشریع شده، چهره آن را در نظرها زشت نشان داده و آن را وسیله هوسرانى خود ساختند، آنها نیز جاده را براى آلودگى جامعه اسلامى به زنا صاف کردند، و درگناه آلودگان شریک هستند، چرا که عملا مانع استفاده صحیح از ازدواج موقّت شدند.
به هر حال، اسلام که یک آیین الهى مطابق با فطرت آدمى است و تمام نیازهاى واقعى انسانها را پیش بینى کرده، ممکن نیست مسأله ازدواج موقّت را در برنامههاى احکام خود نگنجانیده باشد، و همان گونه که بعداً خواهد آمد، ازدواج موقّت، هم در متون قرآن مجید آمده و اخبار نبوى، و عمل گروهى از صحابه نیز بر آن بوده است، منتها جمعى مدّعى نسخ این حکم اسلامى هستند که خواهیم دید دلیل قانع کنندهاى بر نسخ آن ندارند.
ازدواج موقّت چیست؟
بعضى از ناآگاهان چنان ترسیم زشتى از ازدواج موقّت کرده و مىکنند که آن را چیزى مرادف «رسمیّت بخشیدن به فحشا و اباحیگرى و آزادى جنسى» مىشمرند!!
اگر این گروه همه از عوام بودند مشکلى نبود، ولى متأسّفانه بعضى از کسانى که در سلک علماى دینى برادران اهل سنّت هستند نیز، چنین نسبتهایى روا مىدارند، به یقین تعصّبهاى شدید مذهبى به آنها اجازه مطالعه کتب طرفداران ازدواج موقّت را نداده است و شاید بعضى حتّى یک خط از کتب شیعه را در این زمینه مطالعه نکردهاند و این بسیار مایه تأسّف است.
ناچار در این مختصر شرایط ازدواج موقّت و تفاوت آن را با ازدواج دائم به روشنى بیان مىکنیم، تا بر همگان اتمام حجّت الهى شود:
ازدواج موقّت در غالب شرایط و احکام همچون ازدواج دائم است:
1- زن و شوهر باید با کمال رضایت و اختیار، بدون اجبار یکدیگر را به همسرى انتخاب کنند.
2- صیغه عقد با لفظ «نکاح» و «ازدواج» یا لفظ «متعه» باید جارى شود و الفاظ دیگر کارساز نیست.
3- اگر زوجه باکره است اجازه ولى لازم است و در غیر باکره لازم نیست.
4- مدّت عقد و مهریّه باید دقیقاً تعیین شود و اگر ذکر مدّت فراموش شود، به فتواى بسیارى از فقها تبدیل به عقد دائم خواهد شد (و این خود دلیل بر آن است که ماهیّت هر دو نوع از نکاح یکى است و تنها فرق در ذکر مدّت و عدم ذکر آن است)، (دقّت فرمایید).
5- پایان مدّت به منزله طلاق است و بلافاصله زن باید عدّه نگه دارد، (هرگاه آمیزش صورت گرفته باشد).
6- عدّه عقد دائم سه بار عادت ماهیانه دیدن است که با دیدن مرحله سوّم عدّه تمام مىشود، ولى عدّه عقد موقّت دوبار بیشتر نیست.
7- فرزندان متولّد شده از عقد موقّت فرزندانى مشروع هستند و تمام احکام فرزند متولّد از عقد دائم را- بدون استثنا- دارند و از پدر و مادر و برادران و سایر بستگان ارث مىبرند، و هیچ تفاوتى در سایر حقوق میان این دو گروه از فرزندان نیست.
فرزندان عقد موقّت، باید تحت تکفّل پدر ومادر باشند و نفقه وتمام هزینههاى آنها- همانند فرزندان عقد دائم- باید پرداخته شود.
شاید بعضى از شنیدن این سخنان در شگفتى فرو روند، آنها حق دارند، زیرا ذهنیّت نادرست و کاملا عوامانهاى درباره عقد موقّت دارند و شاید آن را یک ازدواج قاچاق و نیم بند و خارج از محدوده قوانین و در یک کلمه شبیه زنا مىپندارند در حالى که ابداً چنین نیست.
آرى تفاوتهایى در میان این دو نوع عقد در مورد دو همسر (زوج و زوجه) وجود دارد. اصولا تعهّدات آنها در برابر یکدیگر بسیار کمتر از عقد دائم است، زیرا منظور از ازدواج موقّت سهولت امر و نبودن مقرّرات دست و پاگیر بوده، از جمله:
1- زن در عقد موقّت نفقه و ارث ندارد، ولى جمعى از فقها گفتهاند این در صورتى است که شرط نفقه و ارث نکنند و اگر شرط کنند باید بر طبق آن عمل شود.
2- زن در عقد موقّت آزاد است که کارى در خارج خانه براى خود انتخاب کند و اجازه همسر براى او شرط نیست مادام که مزاحم حقّ شوهر نباشد، ولى در عقد دائم بدون توافق این امر جایز نیست.
3- بر مرد لازم نیست شبها نزد همسر موقّت خود باشد.
با دقّت در شرح احکامى که در بالا گفته شد، پاسخ بسیارى از پرسشها و داورىهاى ظالمانه و شبهات وافتراها داده خواهد شد، و ذهنیّتهاى کاذب و نادرست، در مورد این حکم مقدّس و حکیمانه اسلامى مرتفع مىشود، این حقیقت نیز آشکار است که ازدواج موقّت هیچ نسبتى با زنا و اعمال منافى عفّت ندارد و آنها که این دو را با هم مقایسه مىکنند، به یقین افرادى ناآگاهند که هیچ اطّلاعى از ماهیّت نکاح موقّت و شرایط آن ندارند.
سوء استفادهها
همیشه سوء استفاده از امور مثبت، زبان بدگویان را باز مىکند و بهانه به دست بهانهجویان مىدهد، تا با استناد به آن بر کارها و برنامههاى مثبت بتازند و ضربات خویش را بر آن وارد سازند.
ازدواج موقّت از مصادیق روشن این گونه بحثهاست.
با نهایت تأسّف بعضى از هوسبازان، ازدواج موقّت را که در اصل براى گشودن گره ضرورتها و حلّ معضلات مهمّ اجتماعى، تشریع شده، ملعبه خود ساخته و چهره آن را در نظر بىخبران دگرگون ساخته و بهانهاى به دست مخالفان داده که این حکم حکیمانه را به باد انتقاد بگیرند.
ولى سؤال اینجاست، کدام حکم است که روزى از آن سوء استفاده نشده و کدام سرمایه نفیس است که نااهلان از آن بهرهگیرى نادرست نکردند؟!
اگر روزى قرآنها را به دروغ و نیرنگ بر سر نیزه کردند تا حکومت ظالمان و خودکامگان را توجیه کنند، مفهومش این است که قرآن راکنار بگذاریم؟!
یا اگر روزى گروهى از منافقان مسجد ضرار را ساختند و پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) دستور ویران کردن یا سوزاندن آن را صادر کرد، معنایش این است که از مسجد به کلّى کنارهگیرى کنیم؟
به هر حال ما اعتراف مىکنیم که بعضى، از این حکم حساب شده اسلامى سوء استفاده کردهاند، ولى هرگز نمىتوان به خاطر جمعى بىنماز، درِ مسجد را بست یا به خاطر دستمالى قیصریّهاى را آتش زد. باید راه را بر هوسبازان ببندیم و براى ازدواج موقّت برنامهریزى صحیحى کنیم.
به خصوص در عصر و زمان ما، انجام این کار بدون برنامه ریزى دقیق و صحیح امکانپذیر نیست. لازم است جمعى از نخبگان و خبرگان آییننامهاى کاربردى و اجرایى براى آن بنویسند تا دست شیاطین را از آن قطع کنند و چهره زیباى این حکم حکیمانه را آشکار سازند، تا راه را بردو گروه ببندند: گروه هوسباز، و گروه منتقد کینهتوز!
ازدواج موقّت در کتاب و سنّت و اجماع امّت
در کتاب الله ازدواج موقّت به عنوان «متعه» در آیه 24 سوره نساء آمده است، مىفرماید: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَ فَرِیضَةً»؛ زنانى را که متعه مىکنید باید مهر آنها را بپردازید.
نکته مهم اینجاست که در روایات زیادى که از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) نقل شده، تعبیر به متعه به معناى ازدواج موقّت است (و در بحثهاى آینده بسیارى از این روایات از نظر محترم شما مىگذرد). به علاوه در کتب فقهاى اسلام اعمّ از شیعه و اهل سنّت همه جا از ازدواج موقّت تعبیر به «متعه» شده و انکار این مطلب از قبیل انکار مسلّمات است (بخشى از کلمات فقها نیز در آینده از نظر شما مىگذرد). با این حال بعضى اصرار دارند که استمتاع در آیه را به معناى لذّت بردن و نزدیکى کردن تفسیر کنند و گفتهاند مفهوم آیه این است که هنگامى که از زنان بهرهگیرى جنسى کردید مهر آنها را بدهید. این سخن دو ایراد روشن دارد:
اوّلا: وجوب اداى مهر به مقتضاى عقد است یعنى همین که عقد حاصل شد زن مىتواند تمام مهریّه خود را مطالبه کند، هر چند دخولى حاصل نشده و حتّى ملاعبهاى صورت نگرفته باشد (آرى اگر طلاقى قبل از دخول واقع شد، بعد از طلاق مهر نصف مىشود). (دقّت فرمایید)
ثانیاً: واژه متعه چنان که گفتیم در عرف شرع و کلمات فقهاى شیعه و اهل سنّت و در لسان روایات به معناى عقد موقّت است که مدارک آن را به طور گسترده خواهید دید.
مفسّر معروف مرحوم طبرسى در مجمعالبیان در تفسیر این آیه تصریح مىکند که در آیه دو نظریّه وجود دارد، نظریّه کسانى که استمتاع را در اینجا به معناى لذّت بردن تفسیر کردهاند و گروهى از صحابه یا تابعین و مانند آنها را مىشمرد، و نظریّه کسانى که مىگویند مراد از این آیه عقد متعه و ازدواج موقّت است و آن را عقیده ابن عبّاس وسدى و ابن مسعود و جماعتى از تابعین مىداند. او در ادامه مىگوید: نظریّه دوّم واضح است، زیرا لفظ متعه و استمتاع در عرف شرع اشاره به ازدواج موقّت است، به علاوه وجوب مهر براى زنان مشروط به لذّت بردن نیست.{2}
قرطبى در تفسیر خود مىگوید: منظور از این آیه به عقیده جمهور همان نکاح موقت است که در صدر اسلام بوده است.{3}
سیوطى در تفسیر درالمنثور و ابوحیان و ابن کثیر و ثعالبى نیز در تفاسیر خود به این معنا اشاره کردهاند.
این مسأله میان تمام علماى اسلام- اعمّ از شیعه و اهل سنّت- مسلّم است که ازدواج موقّت در عصر پیامبر (صلى الله علیه وآله) وجود داشته، ولى گروه زیادى از فقهاى تسنّن معتقدند که این حکم بعداً نسخ شده است، و این که در چه زمانى نسخ شده، اختلاف زیادى وجود دارد که قابل توجّه است؛ از جمله به گفته دانشمند معروف «نووى» در شرح صحیح مسلم:
1- بعضى مىگویند در غزوه خیبر نخست حلال شد و سپس تحریم گردید.
2- فقط در عمرة القضاء حلال بود.
3- در روز فتح مکّه نخست حلال و سپس تحریم شد.
4- در غزوه تبوک (در سال نهم هجرى) تحریم شد.
5- فقط در جنگ اوطاس (در سال هشتم هجرى) مباح شد.
6- در حجّة الوداع (در سال دهم هجرى) حلال شد.{4}
و جالب اینکه روایات متناقض و متعارضى در این زمینه نقل شده، به خصوص روایت تحریم آن در خیبر و تحریم آن در حجّة الوداع معروف است که جمعى از فقهاى اهل سنّت براى جمع میان این روایات به زحمت افتاده و راه حلّ مناسبى هم ارائه ندادهاند.{5}
و از آن جالبتر سخنى است که از شافعى نقل شده، او مىگوید: «لا أعلم شیئاً أحل الله ثمّ حرّمه ثمّ أحلّه ثمّ حرّمه إلّا المتعة؛ من چیزى نمىشناسم که خداوند آن را روزى حلال کند، سپس حرام نماید، بار دیگر حلال کند و سپس حرام بشمرد مگر متعه!!».{6}
این در حالى است که ابن حجر از سهیلى نقل مىکند که تحریم متعه در روز خیبر چیزى است که احدى از ارباب تاریخ و راویان اخبار نقل نکرده است.{7}
7- قول دیگر این که متعه در عصر رسول خدا (صلى الله علیه وآله) حلال بود و سپس عمر از آن نهى کرد، چنان که در صحیح مسلم که از معتبرترین کتب حدیث نزد برادران اهل سنّت است، مىخوانیم: «ابن ابى نضرة» مىگوید: نزد جابر بن عبدالله انصارى بودم، گفت: ابن عبّاس و ابن زبیر با هم در مسأله متعه زنان و متعه حج (حج تمتّع که میان عمره و حج فاصله باشد)، اختلاف دارند (تو چه مىگویى؟) گفت: ما هر دو را در زمان رسول خدا انجام دادیم تا عمر از آن دو نهى کرد، و ما خوددارى کردیم!».{8}
با وجود این نصّ صریح آن هم در صحیح مسلم، باز هم مىتوان گفت متعه در عصر رسولالله (صلى الله علیه وآله) تحریم شده است.
کلمات کلیدی: