قال على علیه السلام: «حُسْنُ الْخُلْقِ خَیْرُ رَفیقٍ» و قالَ ایْضاً: «رُبَّ عَزیزٍ اذَلَّهُ خُلْقُهُ وَ ذَلیلٍ اعَزَّهُ خُلْقُهُ»،[1] «بهترین رفیق انسان اخلاق نیکوى اوست» و نیز مىفرماید: «چه بسا اخلاق (بد) انسان عزیزى را ذلیل کند و اخلاق (خوب) انسان ذلیلى را به (اوج) عزّت برساند»..
توضیح؛ زندگى انسان، یک زندگى اجتماعی است و لذا انسان نمىتواند تنها زندگى کند؛ زیرا در این صورت از همه چیز عقب مىماند. و روشن است که در زندگى اجتماعى نیاز به دوست و رفیق وجود دارد، تا در مشکلات و گرفتارىها، خوشىها و ناخوشىها، فراز و نشیبهاى زندگى همراه انسان باشد و به او کمک کند. زندگى بدون دوست و رفیق، زندگى بسیار ناگوارى است و موجب عذاب روح انسان مىشود، بدین جهت یکى از شکنجههاى سخت براى زندانیان، زندان انفرادى است.
طبق روایت فوق، بهترین دوست انسان خلق و خوى خوب خود اوست! زیرا اخلاق خوش موجب مىشود که دیگران به سوى او جذب شوند و دوستان فراوانى داشته باشد، چون کسى که خوش اخلاق است همه مردم رفیق او هستند. گاه انسان تمام نقاط قوّت را داراست؛ مال، مقام، شخصیّت، تحصیلات عالى، خانوادهاى اصیل و مذهبى، اعتقادات راسخ و عمیق و مانند آن، ولى فاقد اخلاق خوش است. چنین انسانى ذلیل مىگردد. و بالعکس امکان دارد شخصى هیچ یک از امکانات فوق را نداشته باشد، امّا داراى اخلاقى نیکو و پسندیده باشد، بدون شک چنین انسانى در نزد همگان عزیز خواهد شد و همه به دیده عزّت به او مىنگرند.
روایت فوق به همین مطلب مهمّ اشاره دارد، و معناى آن این است که حُسن خُلق پوششى بر تمام بدىها و کاستىها و نقاط ضعف است، همانگونه که اخلاق بد تمام محاسن و خوبىها و نقاط مثبت انسان را تحت الشعاع قرار مىدهد و آنها را مىپوشاند.[2]
بدترین دوستان
قال على علیه السلام: «شَرُّ اخْوانِکَ مَنْ داهَنَکَ فى نَفْسِکَ وَ ساتَرَکَ عَیْبَکَ»؛[3] «بدترین دوستان تو آنهایى هستند که با تو مداهنه و چرب زبانى مىکنند و عیوب تو را مىپوشانند».
توضیح؛ مردم در برخورد با واقعیّتها و حقیقتها بر دو دسته تقسیم مىشوند:گروهى در مقابل واقعیّتها تسلیم هستند، و حقیقتها را، هر چند تلخ و ناگوار باشد، مىپذیرند و با عبرت از آنچه رخ داده، در صدد اصلاح خویشتن برمىآیند.
ولى گروه دوم، که متأسّفانه تعداد آنها کم نیست، واقعیّتها و حقایق را انکار کرده و از آن فرار مىکنند، در حالى که گریز از واقعیّات و پردهپوشى بر حقایق، نه مشکلى را حل مىکند و نه خدمتى به کسى محسوب مىشود. به همین دلیل دوستانى که به جاى انتقاد سازنده و صحیح، سعى دارند عیوب را کتمان کنند و براى ارضاى کاذب خاطر دوست خود، نقایص او را بپوشانند و یا آن را حُسن جلوه دهند، در عالم دوستى و رفاقت نه تنها خدمتى نکردهاند، بلکه مرتکب خیانتى بزرگ شدهاند! خیانتى که گاه به قیمت حیثیت و آبرو و سعادت دوست آنها تمام مىشود.
بدین جهت، اسلام نه تنها دستور مىدهد از چنین دوستانى پرهیز شود، بلکه سفارش مىکند که انسانهاى با ایمان، بسان آینه یکدیگر باشند، «المؤمن مرآت المؤمن» و تمام حقایق و واقعیّات را بدون کم و کاست براى دوستان مؤمن خویش بیان کنند تا با درک و توجّه به آن، در صدد اصلاح و رفع آن برآیند.[4]
[1] . سفینة البحار، ج2، ص 678.
[2] . 110 سرمشق از سخنان حضرت علی «علیه السلام،» ص 97.
[3] . غرر الحکم و درر الکلیم، ج4، ص 173، شماره 5725.
[4] . 110 سرمشق از سخنان حضرت علی «علیه السلام،» ص 89.
کلمات کلیدی: