سفارش تبلیغ
صبا ویژن
«خداوند کسی را که نافرمانی اش کند، دوست نمی دارد» . آن گاه حضرت این شعر را برخواند : خدا را می کنی و باز اظهار دوستی او را می نمایی ؟! [محمّد ابی عمیر - کسی که خود از امام صادق علیه السلام شنیده بود برایم نقل کرد که ایشان می فرمود]
قطره ی شبنم

ای فروزان گوهر پاک بقیع** گل پَرپَر شده در خاک بقیع

کربلا دیده ای و کوفه وشام** ای شهید از اثر زهر هشام

صلوات بر امام باقر علیه السلام‏

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَ إِمَامِ الْهُدَى وَ قَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِکَ اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِکَ وَ مَنَاراً لِبِلَادِکَ وَ مُسْتَوْدَعاً لِحِکْمَتِکَ وَ مُتَرْجِماً لِوَحْیِکَ وَ أَمَرْتَ بِطَاعَتِهِ وَ حَذَّرْتَ مِنْ مَعْصِیَتِهِ فَصَلِّ عَلَیْهِ یَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أُمَنَائِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِین‏»[1] پروردگارا، درود فرست بر محمد بن علی، حضرت باقر العلوم، و پیشوای هدایت و رهبر اهل تقوا، و برگزیدة از بندگان خاص تو. پروردگارا، چنانکه او را علم و مرجع رشد و هدایت بندگان و چراغ روشن شهر و دیار خود گردانیدی و محل ودیعه علم و گنجینة حکمت خویش، و ترجمان و مبیْن حقایق وحی خود قرار دادی، و خلق را امر به اطاعت از او کردی، و نهی و تحذیر از عصیان و مخالفتش فرمودی، پس پروردگارا درود فرست بر او، درودی افضل از آنچه بر هریک از ذریة پیغمبران و خاصان و رسولانت و امنای وحیت فرستادی، ای پروردگار عالم.

پنجمین پیشوای معصوم، امام باقر علیه السلام

نام مبارک حضرت محمد، و لقب معروف ایشان باقر العلوم، و کنیه شریفش ابو جعفر است. پدر بزرگوارش امام سجاد علیه السلام، و مادر با کرامتش، فاطمه (دختر امام حسن مجتبی علیه السلام)، می‌باشد. ایشان اولین فرزندی است که از طرف پدر و مادر، فاطمی، علوی و هاشمی است، به همین جهت او را «هاشمی من هاشمیین»، و «فاطمی من فاطمیین» و «علوی من علویین» می‌خوانند.[2] آن حضرت، اول ماه رجب، یا سوم صفر، سال 57، هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشود، و در هفتم ذی الحجه، سال 114هـ.ق، در سن 57 سالگی به دستور هشام بن عبد الملک، (دهمین خلیفة بنی عباس)، مسموم و به شهادت رسید.[3]

امام صادق علیه السلام، می‌فرماید:«انَّ لِأَبى مَناقِبَ ماهِىَ لِابائى انَّ رَسُولَ اللَّهِ قالَ لِجابِرٍ انَّکَ تُدْرِکُ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىّ فَاقْرَأْهُ مِنِّى السَّلامُ»[4] پدرم مناقبى دارد که براى اجدادم، آن مناقب نبوده است، (ازجمله این که) رسول خدا صلى الله‏علیه‏وآله به جابر فرمود: همانا تو محمدبن على را درک مى‏کنى، پس سلام مرا به او برسان.

جابر بن عبد الله انصاری، عمرى دراز یافت وخدمت امام باقر علیه السلام، رسید و سلام حضرت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، را به وى ابلاغ کرد و از محضر پر فیضش استفاده‏ها برد.

 احتجاج امام باقر علیه السلام، بر طاوس یمانى

از أبى بصیر روایت می‌کند که حضرت امام أکرم أبو جعفر علیه السّلام در مسجد الحرام نشسته بود و در أطراف و جوانب ایشان جمعى از اولیاى متعصّبین بآن خلاصه أولاد سیّد المرسلین حاضر بودند که ناگاه طاوس الیمانى با جمعى از أصحاب خود حاضر شدند در همان أثر طاوس به حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام گفت: آیا مرا اذن در سؤال هست؟

حضرت أبو جعفر گفت: اذن است ترا هر سؤال که خواهى بکن.

طاوس یمانى گفت: مرا خبر ده که در کدام وقت سه یک خلایق و مردمان در آن زمان هلاک و ویران گردیدند؟

حضرت أبو جعفر علیه السلام، فرمود: یا شیخ وهم کردى زیرا که خواستى بگوئى که چهار یک خلقان در چه زمان هلاک شدند؟

و آن روزى بود که قابیل هابیل را بقتل رسانید در آن وقت خلایق- چهار نفر بودند آدم و حوّا و قابیل و هابیل، پس ایشان در آن روز هلاک شد.

طاوس گفت: راى تو صواب بود و من وهم کردم امّا مرا خبر ده که از این دو نفر کدام پدر تمامى بشر است قاتل یا مقتول.

أبى جعفر علیه السلام، فرمود: نه آن و نه این هیچ کدام ایشان پدر سایر مردم نیستند، بلکه پدر جمیع خلایق شیث بن آدم علیه السلام است.

طاوس گفت: وجه تسمیه آدم باین اسم چیست؟

أبو جعفر علیه السلام فرمود: بجهت آنکه طین آدم از روى أرض سفلى‏ مرفوع شد.

طاوس گفت: حوّا را چرا مسمّى بحوّا گردانیدند؟

حضرت امام محمّد باقر علیه السلام، فرمود: بواسطه آنکه حوّا مخلوق از ضلع حىّ یعنى از پهلوى آدم ایجا شد.

طاوس گفت: ابلیس چرا باین نام مسمّى گردید؟

آن حضرت علیه السلام، فرمود: بواسطه اینکه او مبلوس یعنى مأیوس از رحمت ایزد و پیوسته در حزن و افسوس است هرگز او را امید از رحمت خداى مجید نیست.

طاوس گفت: جنّ چرا مسمّى باین نام گردید؟

أبو جعفر علیه السلام، فرمود: بواسطه آنکه طلب اختفاء نمودند و نخواستند که کسى ایشان را ببیند لهذا مرئى نمیشوند.

طاوس گفت: اوّل دروغ که تکذیب از صاحب کذب واقع شد مرا بآن مخبر و مطّلع گردان.

حضرت امام الانس و الجانّ أبو جعفر علیه السلام، فرمود: أوّل دروغ گویان و رئیس ایشان شیطان بود در وقت و هنگامى که مهیمن علّام او را مأمور کرد بسجده آدم علیه السلام؛ گفت: «أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ، خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ.»

طاوس یمانى گفت: مرا خبر ده از جمعى که شهادت بأمر حقّ دادند و حال آن طایفه کذّاب مطلق بودند.

امام محمّد باقر علیه السلام، فرمود: آن جماعت منافقان و أرباب عدوان بودند که بزبان بحضرت رسول آخر الزّمان میگفتند که ما گواهى میدهیم که تو رسول ایزد سبحانى لیکن بقلب و جنان معتقد و مصمّم بر آن نبودند لهذا، حضرت عزّ و جلّ این سوره بخاتم الرّسل منزل و مرسل گردانید که:«إِذا جاءَکَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِینَ لَکاذِبُونَ.»

حضرت قادر منّان فرمود که: من شهادت برسالت تو و کذب آن جماعة که مرا علم بر حقیقت کذب ایشان است میدهم.

طاوس گفت: خبر ده مرا از طایرى که یک مرتبه پرواز کرد و بیشتر از آن طیران ننمود و بعد از آن نیز نخواهد نمود و آن طایر را در قرآن خداى معبود ذکر نمود کدام است؟

أبو جعفر علیه السلام، فرمود: آن طور سینا است که خداى منّان بر بالاى بنى اسرائیل طیران فرمود در هنگامى که سایه بر مفارق ایشان با جناح که در او أنواع عذاب بأمر خالق الرّیاح بود انداخت تا آنکه آن طایفه قبول تورات موسى علیه السلام، نمودند و از اینجاست قول عزّ و جلّ: «وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ.»

طاوس گفت: مرا خبر ده از رسول که خداى تعالى او را مبعوث کرد که نه انس و نه جنّ و نه ملائکه حضرت مهیمن بود و خداى عزّ و جلّ آن را در قرآن ذکر نمود.

أبا جعفر علیه السلام، فرمود: آن رسول غراب بود که ایزد معبود براى قابیل مردود مبعوث و مرسل گردانید تا به بیند که جسم برادر خود هابیل را که مقتول ساخته بود چگونه در زمین مستور و دفن گرداند.

چنانچه واجب تعالى در کلام خود فرمود: « فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوارِی سَوْأَةَ أَخِیهِ.»                   

طاوس گفت: مرا خبر ده از آن کسى که انذار و تخویف قوم خود نمود و حال آنکه او از انس و جنّ و ملائکه نبود و حضرت واجب الوجود آن را در کتاب خود ذکر نمود.

أبو جعفر علیه السلام، فرمود: آن مورچه بود که خطاب بجماعت خود کرده گفت: «یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ.»

یعنى: اى مورچگان باید که شما بمحلّ و مکان خود داخل شوید و از منازل و أوطان بیرون مروید که مبادا سلیمان و جنود ایشان شما را در ته دست و پا خراب و ویران نمایند، و مشعر و مطّلع بأحوال شما نباشند.

طاوس گفت: مرا خبر ده از دروغ که آن را نسبت دادند بآن که از آدمیان و جنّیان و از ملائکه ایزد سبحان نبود واقع و عیان نشد و حال آنکه آن در قرآن ذکر شده.

أبو جعفر علیه السلام، فرمود: آن گرگ بود که برادران یوسف نسبت دروغ گفتند که یوسف علیه السلام، را درید.

طاوس یمانى گفت: مرا خبر ده از چیزى که اندک آن حلال و بسیار آن حرام و وبال است و حضرت ذو الجلال او را در کتاب لازم الامتثال مذکور گردانید.

حضرت أبو جعفر علیه السلام، فرمود: آن نهر طالوت بود که حضرت معبود فرمود که: «إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ.»

طاوس گفت: مرا خبر ده از صلاة واجبه که بغیر وضوء است و از روزه که أکل و شرب در آن جایز است.

امام محمّد باقر علیه السّلام فرمود که: امّا صلاة بغیر وضوء صلاة بر پیغمبر و آل او أئمّه اثنا عشر است و امّا صوم عبارت از قول خداى قیّوم در حقّ مریم والده مسیح علیه السّلام است در هنگام اعتراض قوم باو در باب ولد او عیسى علیه السلام، و باشاره فرمود که:«إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا»

 طاوس گفت: مرا خبر ده از چیزى که زیاد و کم شود و از چیزى که زیاده شود و کم نشود و از چیزى کم شود و زیاد أصلا نشود.

حضرت أبو جعفر محمّد الباقر علیه السّلام فرمود: آن چیز که زیاده و کم گردد آن قمر است و امّا آن چیزى که زیاده شود و کم نشود آن بحر است، و آن چیزى کم شود و زیاد نشود آن عمر است چنانچه حقیقت آن بر همگان بیّن و ظاهر است.[5]

***

 ابو بصیر که شخص نابینایی بود، می‌گوید: خدمت حضرت باقر علیه السّلام رسیدم و عرض کردم؛ شما ورثه حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله هستید؟ فرمود: آرى، عرض کردم: رسول خدا وارث همه پیغمبران است و تمام علوم آنها را هم داشت؟ فرمود: آرى، عرض کردم: پس اینک شما قادر هستید مردگان را زنده کنید و امراض سخت را شفا دهید؟.

حضرت باقر علیه السّلام فرمود: آرى به اذن خداوند همه این کارها را انجام میدهیم، پس از این فرمود: نزدیک من بیا، دست خود را بر صورتم کشید در این هنگام آفتاب و آسمان و زمین و خانه‏ها را دیدم، فرمود: اگر میل دارى همین گونه باش و مانند مردم در ثواب و عقاب شرکت کن، و اگر هم میل دارى مانند کور زندگى کنید و روز قیامت بهشت بروید.

ابو بصیر گوید: عرض کردم: دوست دارم مانند اول باشم، وى گوید: حضرت بار دیگر دست بر چهره‏ام کشید مانند اول نابینا شدم.[6]

سخنان امام باقر علیه السلام

1- امام باقر علیه السلام، میفرماید: «الکمال کل الکمال التفقه فی الدین، و الصبر علی النائبة وتقدیر المعیشة»[7] نهایت کمال، فهم دین و صبر بر مصیبت و اندازه گیری در خرج زندگی است. نکتة قابل توجه اینکه، مراد از اندازه گیری در معیشت، تنها، حساب دخل و خرج زندگی نیست، که مصرفش بیش از درآمدش نباشد، یا آینده نگری داشته باشد، یا تعادل در انفاق و درآمد داشته باشد، بلکه اعم از آن است، تمام امور زندگی را شامل می‌شود، انسان برای اموری معنویش نیز باید برنامه ریزی داشته باشد.

2- «من حسنت نیته، زید فی‌رزقه»[8]  کسی که خوش نیت باشد، روزیش افزایش می‌یابد.

3- «من حسن بره بأهله زید فی‌عمره»[9] هرکس با خانواده اش خوش رفتار باشد، عمرش افزایش می‌یابد.

4- «قولوا للناس أحسن ماتحبون أن یقال لکم»[10] بهترین چیزی را که دوست دارید در بارة شما بگویند، در بارة مردم بگویید.

5- «ثلاثة من مکارم الدنیا والاخرة، أن تعفو عمن ظلمک و تصل من قطعک، و تحلم إذا جهل علیک»[11] سه چیز از خصلت های نیک دنیا و آخرت است؛ الف- از کسی که به تو ستم کرده، گذشت نمائی، ب- به کسی که از تو بریده، بپیوندی، ج- هنگامی که با تو به نادانی رفتار شود، بردباری پیشه کنی. 

6- «ایاک والکسل والضجر فإنهما مفتاح کل شر، من کسل لم یؤد حقا، ومن ضجرلم یصبر علی حق»[12]  از سستی و بی‌قراری، بپرهیز، که این دو کلید هر بدی می‌باشند، کسی که سستی کند، حقی را ادا نمی‌کند، و کسی که بی‌قراری نماید، بر حق صبر نمی‌کند.

7- «الکسل یضر بالدین والدنیا»[13] سستی و تنبلی، به دین و دنیای انسان ضرر می‌رساند.

8- «صلة الارحام تزکی الاعمال وتنمی الاموال وتدفع البلوی وتیسر الحساب وتنسیء فی‌الاجل»[14] صلة رحیم و پیوند با خویشان، اعمال را پاکیزه می‌نماید، و اموال را افزایش می‌دهد، و بلا را دور می‌کند، و حساب آخرت را آسان می‌نماید، و مرگ را به تأخیر می‌اندازد.

9- «ثلاث خصال لایموت صاحبهن أبدا، حتی یری وبالهن؛ البغی، و قطیعة الرحم، والیمین الکاذبة یبارز الله بها»[15] سه خصلت است که دارنده اش نمی‌میرد، تا عاقبت شوم آن را ببیند، 1- ستمکاری، 2- قطع رحیم و از خویشان بریدن، 3- قسم دروغ خوردن که در حقیقت جنگ با خداست.

10- «ان الله عزوجل یحب من عباده المؤمنین کل عبد دعاء، فعلیکم بالدعاء فی‌السحر الی طلوع الشمس فإنها ساعة تفتح فیها أبواب السماء و تقسم فیها الارزاق و تقضی فیها الحوائج العظام»[16] خداوند عزوجل از میان بندگان مؤمنش آن بهده ای را دوست دارد که بسیار دعا کند، پس بر شما باد دعا در هنگام سحر تا طلوع آفتات، زیرا؛ آن هنگام ساعتی است که در های آسمان در آن ساعت باز می‌گردد، و روزی ها در آن تقسیم می‌شود، و حاجت های بزرگ برآورده می‌گردد.

11- «کل عین باکیة یوم القیامة غیر ثلاث؛ عین سهرت فی‌سبیل الله، و عین فاضت من خشیة الله، و عین غضت عن محارم الله»[17] هرچشمی در روز قیامت گریان است، جز سه چشم؛ چشمی که در راه خدا شب زنده داری کرده باشد، چشمی که از ترس خدا گریان شده باشد، چشمی که از محرمات الهی پوشیده گردیده باشد.

12- «مامن قطرة أحب الی الله تعالی من قطرة دموع فی‌سواد اللیل مخافة من الله لایراد بها غیره»[18] هیچ قطره ای نزد خداوند محبوبتر از قطره اشکی که در تاریکی شب از ترس خدا، و برای او ریخته شود، نیست.

13- «من توکل علی الله لایغلب، ومن اعتصم بالله لایهزم»[19]  هرکس به خداوند توکل نماید، مغلوب نمی‌شود، و هرکس که از گناه به خداوند پناه ببرد، شکست نمی‌خورد.

14- «مثل الحریص علی الدنیا، مثل دودة القز، کلما ازدادت من القز علی نفسها لفا کان أبعد لها من الخروج حتی تموت غما»[20] شخص حریص به دنیا به کرم ابریشم می‌ماند که هرچه بیشتر ابریشم به دور خود می‌تند، راه بیرون شدنش را دورتر و مشکل تر، می‌کند، تا اینکه از غم و اندوه بمیرد.

15- «لایسلم احد من الذنوب حتی یخزن لسانه»[21] هیچ کسی از گناهان سالم نمی‌ماند، مگر اینکه زبانش را نگهدارد.

16- «إن هذا اللسان مفتاح کل خیر وشر، فینبغی للمؤمن أیختم علی لسانه، کما یختم علی ذهبه وفضته»[22] زبان کلید هر خیر و شر است، برای مؤمن سزاوار است که بر زبانش مهرزند، همانگونه بر طلا و نقره اش مهر می‌زند. (در جایی محفوظی نگهداری می‌کند.)

17- «اربع من کنوز البر؛ کتمان الحاجة وکتمان الصدقة وکتمان الوجع و کتمان المصیبة»[23] چهار چیز از گنجهای نیکی است؛ پنهان نمودن حاجت، نهان داشتن صدقه، پوشیده داشتن درد، و نهان کردن مصیبت.

18- «أفضل العبادة عفة البطن والفرج»[24] برترین عبادات، پاکی شکم(ازمال حرام) و پاکدامنی است.

19- شخصی در محضر امام باقر علیه السلام، گفت: «الهم أغننا عن جمیع خلقک» پروردگارا، مارا از همة خلق بی نیاز کن. امام علیه السلام، فرمود؛ اینطور دعا نکن، بلکه بگو؛ «الهم أغننا عن شرار خلقک فان المؤمن لایستغنی عن أخیه»[25]  خداوندا، مارا از اشرار خلقت بی‌نیاز کن، زیرا؛ مؤمن به برادر مؤمنش نیازمند است.

20- «ان الله عزوجل یحب المداعب فی الجماعة بلارفث»[26] خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع، بدون ناسزا گویی شوخی کند، دوست دارد.

***

در خاتمه، دو بیت شعر، در رثای آن امام همام، باقر علم النبی

ماتم جانسوزِ امام پنجمین است** قتل جگر گوشة زین العابدین است

قلب تمام دوستان سوزد زداغش** سلام ما بر قبر بی‌شمع و چراغش.


[1] . مفاتیح الجنان، ص 558.

[2] . بحار الانوار، ج 46، ص 215.

[3] . همان، ص 212- 217.

[4] . تنقیح المقال، ج1، ص 199.

[5] . احتجاج طبرسی، ترجمه غفاری مازندرانی، ج3، ص 238.

[6] . بحار الانوار، ج46، ص 249.

[7] . همان، ج 75، ص 172.

[8] . همان، 175.

[9] . همان.

[10] . بحارالانوار، ج 65، ص 152.

[11] . همان، ص173.

[12] . همان، ص 175.

[13] . همان، ص 180.

[14] . همان، ج 71، ص 111.

[15] . همان، ج75، ص 174.

[16] . الکافی، ج 2، ص 478.

[17] . الکافی، ج2، ص80.

[18] . کافی ج2، ص 482.

[19] . بحار الانوار، ج 68، ص 151.

[20] . کافی ج2، ص 316.

[21] . بحار الانوار، ج 75، ص 178.

[22] .  همان.

[23] . همان، ص 175.

[24] . همان، ص 176.

[25] . همان، ص 172.

[26] . الکافی، ج2، ص 663.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 90/8/12:: 7:9 عصر     |     () نظر