الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولای? امیر المؤمنین علی بن ابی طالب و الائم? المعصومین، علیهم السلام.
غدیر تجلی امامت و ولایت
دین مقدس اسلام کشتی نجات است و هر کس سوار این کشتی شود به سر منزل مقصود می رسد. البته «بشرطها و شروطها». خداوند متعال در سوره ی مائده آیه 67 می فرماید: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته، و الله یعصمک من الناس، ان الله لایهدی القوم الکافرین». ای پیامبر؛ آنچه از سوی پروردگارت (در باره ی ولایت و رهبری علی بن ابی طالب امیر المؤمنینن «علیه السلام») بر تو نازل شده است، ابلاغ کن. و اگر انجام ندهی پیام خدا را نرسانده ای. و خداوند تورا (از آسیب و گزند) مردم نگهمیدار؛ قطعا خداوند گروه کافران را هدایت نمی کند.
علمای شیعه اتفاق دارند که این آیه ی مبارک در مورد جاننشینی امیر المؤمنین علی بن ابی علیهما السلام، نازل شده است. که این داستان در غدیر خم اتفاق افتاده است. دانشمندان اهل سنت نیز در کتاب های تفسیری، حدیثی و تاریخی شان، به این مسأله پرداخته اند و روایات زیادی را آورده اند که با صراحت بیان می کند، آیه ی فوق در باره ی علی بن ابی طالب علیه السلام، نازل شده است. این روایات را جمع زیادی از صحابه از جمله زید بن ارقم، ابوسعید خدری، ابن عباس، جابربن عبد الله انصاری، ابوهریره، براء بن عازب، حدیفه، عامر بن لیلی بن ضمره و ابن مسعود، نقل کرده اند که آیه ی فوق در باره ی علی علیه السلام، و داستان روز غدیر نازل شده است. البته منظور این نیست که دانشمندان اهل سنت وقتی این روایات را در این مورد آورده اند، پذیرفته باشند، بلکه برخی در صدد توجیه برآمدند و برخی احتمالات مختلفی را مطرح کرده و مسأله مورد نظر را به عنوان یکی از احتمالات آورده اند. و... نظام الدین نیشابوری که شیعه نیست. در ذیل آیه مبارکه ی 101 آل عمران که میفرماید:«وکیف تکفرون و انتم تتلی علیکم آیات الله و فیکم رسوله» با استفاده از این آیه ی مبارکه می توان گفت که علی علیه السلام، جانشین پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم، است، و این آیه با دیدگاه شیعیان قابل تفسیر است. که بعد از پیامبر باید کسی مانند پیامبر وجود داشته باشد، و از هر جهت مثل پیامبر باشد، و این مثل بودن، از آیه مباهله استفاده می شود که علی علیه السلام به عنوان «نفس» پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، مطرح است.
توضیح؛ خداوند متعال در آیه فوق می فرماید: چگونه کفر می ورزید در حالیکه که آیات خداوند بر شما خوانده می شود و پیامبر او در میان شما است؟ کلمه «کیف» در آیه مبارکه برای تعجب است، و این آیه خطاب به مسلمانان است، و خداوند در مقام تعجب می گوید، چگونه شما کفر پیشه می کنید، که قرآن کریم در میان شما است. و رسول خدا که سخن او فصل الختام برداشت ها است، در میان شما حضور دارد. یعنی گروههای مختلف و فرقه های گوناگون، قرآن می خوانند، و هر کس برداشتی از قرآن دارد. اما وقتی که پیامبر حضور دارد، برداشت دیگران اعتباری ندارد، در اینجاست که جای تعجب است، که با وجود قرآن و پیامبر به عنوان مفسر قرآن چگونه شما کفر پیشه می کنید. بنابر این؛ باید همواره بین مسلمانان یک شخص معصومی مانند پیامبر باشد، که سخن او همان جایگاه سخن پیامبر را داشته باشد. و این جایگاه را تنها امیر المؤمین علی بن ابی طالب علیه السلام، دارد که آیه مباهله به صراحت آن حضرت را نفس پیامبر معرفی می کند. چون؛ اگر جانشینی معصوم وجود نداشته باشد، یک رکن آیه کم شده است، و کفر پیشه کردن مردم جای تعجب ندارد. و این با آیه 3 سوره مبارکه ی مائده که میفرماید:«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» نمی سازد. در این آیه خداوند میفرماید؛ امروز (با نصب علی بن ابی طالب به ولایت، امامت، حکومت و فرمانروایی بر امت) دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را برایتان به عنوان دین پسندیدم. کامل شدن دین و تمام شدن نعمت بیانگر این است که اعلان ولایت با لاترین نعمت است. جایی برای کفر و انحراف وجود ندارد. نفس الرسول بین شما است و همان کار رسول را انجام می دهد. و این با حدیث متواتر بین شیعه و سنی که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، که فرمود: «انی تارک فیکم الثقلین؛ کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» (دایر? المعارف تشیع، ج 6، ص 158) همانا من دو چیز گرانبها را در میان شما باقی می گذارم، کتاب خدا و اهل بیتم را، تا زمانی که به این دو چیز گرانبها تمسک جویید گمراه نخواهید شد، این دو چیز از یکدیگر جدا نخواهند شد تا اینکه روز قیامت در کنار حوض کوثر نزد من بر گردند.
علامه طباطبایی رحمه الله علیه، در توضیح این حدیث شریف چهار نکته را بیان می کند. که:
1- همچنان که قرآن تا قیامت بین مردم باقی میماند، عترت پیامبر نیز تا قیامت باقی خواهد ماند. یعنی هیچ زمانی زمین از وجود امام خالی نمی شود.
2- پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم، به وسیله ی این دو امانت بزرگ، تمام احتیاجات علمی و دینی مسلمانان را تأمین کرده است. و اهلبیتش را مرجع علم و دانش معرفی کرده و گفتار و رفتار و اعمال شان را معتبر دانسته است. (شیعه در اسلام،ص 256).
3- قرآن و اهلبیت علیهم السلام، از هم جداشدنی نیستند. و هیچ مسلمانی حق ندارد با علوم اهلبیت مخالفت کند و خودش را از ارشاد و هدایت آنان بیرون بدانند.
4- مردم اگر از اهلبیت علیهم السلام، اطاعت کنند و به اقوال شان تمسک جویند هرگز گمراه نمی شوند، و همیشه حق نزد آنها خواهد بود.
همچنین از آیه ی مبارکه ی مباهله نیز استفاده می شود که امیرالمؤمنین علی علیه السلام، به عنوان نفس پیامبر معرفی شده است که سوره آل عمران آیه 61، داستان مباهله ی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، مسیحیان نجران وقتی بیان می کند که: «فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین» ای پیامبر بگو: بیائید ما پسران مان و شما پسرانتان را و ما زنان مان را و شما زنان تان را و ما نفس های مان را و شما نفس های تان را دعوت کنیم؛ سپس یکدیگر را نفرین کنیم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
توضیح؛ درست است که در آیه ی مبارکه فوق، جمع بکار رفته است، و ایرادی ندارد که عنوان جمع باشد، ولی مصداق یکی باشد. یعنی در زمان نزول آیه مصداق فرزندان تنها امام حسن و امام حسین علیهما السلام بودند. و مصداق زنان تنها حضرت فاطمه سلام الله علیها بوده است و مصداق نفوس تنها امیر المؤمنین علیه علیه السلام بوده است. حاکم نیشابوری در مستدرک صحیحین آورده است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، وقتی با حسنین و فاطمه و علی علیهم السلام، اجمعین، برای مباهله حاضر شدند. بعد فرمود: (الهم هؤلاء اهلی). (مستدرک الصحیحین، ج3، ص 150). پروردگارا اینها اهل من هستند. یعنی مصداق اهل بیت در آن زمان تنها همین چهار نفر بودند. از طرف دیگر در قرآن موارد دیگری نیز وجود دارد که عنوان عام است ولی مصداق تنها یک نفر است. صیغه جمع باشد و مراد مفرد آمده باشد، از جمله در داستان حضرت ابراهیم علیه السلام می خوانیم. «ان ابراهیم کان ام? قانتا لله» (سوره نحل آیه 120). ابراهیم امتی بود خاضع در پیشگاه خداوند. در اینجا کلمه امت که اسم جمع است بر فرد اطلاق شده است.
دلیل دیگر جانشینی امیرالمؤمنین علی علیه السلام، آیه 6، از سوره ی احزاب است که خداوند متعال می فرماید:«النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم» پیامبر سزاوارتر است از مؤمنین نسبت به نفسهای شان. علمای شیعه و سنی اتفاق دارند که این اولویت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، عام است. و همه ی امور را شامل شود که یکی از مصادیق آن حکومت است.
پیامبر گرامی اسلام، در خطبه ی غدیریه از این آیه مبارکه ی فوق استفاده می کند و خطاب به مسلمان ها میفرماید: «الست اولی بکم من انفسکم» آیا من سزاورتر از شما نسبت به نفسهای شما نیستم؟ آنها در جواب گفتند؛ «قالوا بلی» بعد از این بود که حضرت فرمود؛ «من کنت مولاه فهذا علی مولاه؛ الهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله». (تفسیر ابو الفتوح رازی ج2،ص 192). هرکس را من مولی و سرپرست او هستم، علی مولی و سرپرست او است. بار خدایا هر کس او را دوست دارد، دوستش بدار، و هر که او را دشمن دارد، او را دشمن بدار. و هر کس او را یاری کند، مدد کارش باش. و هر کس او را خار دارد، او را خارش گردان.
پیامبرگرامی اسلام اینگونه آن حضرت را معرفی می کند، و بعد در حق آن حضرت دعا می کند. با توجه به اینکه پیامبر(ص)، مستجاب الدعوه است. معلوم است که تنها یاری کنندگان حضرتش مورد عنایت خداوند قرار می گیرد.
علی بن ابراهیم قمی که از مفسران بزرگ شیعه و از اصحاب امام هادی علیه السلام، است؛ در ذیل آیه ی 30، سوره ی فصلت، توضیحی را ارائه می کند. اما آیه ی مبارکه این است:«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائک? الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجن? التی کنتم توعدون» بی تردید کسانی که گفتند؛ پروردگار ما خداست، سپس (در میدان عمل) استقامت ورزیدند، فرشتگان الهی برآنان نازل می شوند. و (می گویند)؛ مترسید و اندوهگین نباشید و شما را به بهشتی که وعده می دادند بشارت باد.
ایشان در تفسیر «ثم استقاموا» می گوید؛ مراد این است، کسی که بر ولایت امیر المؤمنین علی علیه السلام، استقامت بورزد. و مراد از «تتنزل علیهم الملائک?» این است که هنگام مرگ شخصی که به ولایت امیر المؤمنین علیه السلام، استقامت ورزیده، فرشتگان الهی نازل می شوند و می گویند؛ ما از شما حراست و حفاظت می کنیم نگران نباشید. سپس روایتی از امام صادق علیه السلام، نقل می کند که آن حضرت فرموده است:«ما یموت موال لنا ومبغض لاعدائنا الا و یحضره رسول الله صلی الله علیه و آله و امیر المؤمنین و الحسن والحسین علیهم السلام، فیسروه و یبشروه، و ان کان غیر موال یراهم بحیث یسوؤه». (تفسیر علی بن ابراهیم قمی، ج2، ص 265). هیچیک از دوستان و یاران ما و یا دشمنان و مخالفان ما، نمی میرند مگر اینکه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و امیر المؤمنین و فرزندانش حسن و حسین علیهم السلام، نزد آنان حاضر می شوند و آنان را بشارت میدهند. و اگر غیر دوستان و یاران ما باشند، آنها را می بینند به گونه ای که برایشان بد باشد. بعد از این ایشان به شعری که منسوب به امیر المؤمنین علیه السلام، (که در ذیل می آوریم) استناد می کند. مرحوم شیخ مفید در «اوائل المقالات» باب 50، تحت عنوان «القول فی رؤی? المحتضرین رسول الله (ص) و امیر المؤمنین (ع) عند الوفا?» که در حال احتضار، محتضرین رسول خدا و امرالمؤمنین را می بینند. در این شکی وجود ندارد، بلکه در نزد امامیه این مسأله اجماعی است و اخبار متواتر از صادقین علیهما السلام، بر آن دلالت دارد. بعد به شعری، در مورد حارث همدانی از امیرالمؤمنین علیه السلام، استناد می کند. عبارت ایشان این است که:«قد اجمع علیه اهل الامام?، و تواتر الخبر به عن الصادقین من الائم?(ع)، و جاء عن امیر المؤمنین (ع) انه قال للحارث الهمدانی- رحمه الله».
بنا بر، برخی از روایات اصل داستان از حارث همدانی اینگونه نقل شده است که حارث همدانی می گوید: شبی دیر هنگام به محضر امیر المؤمنین علی علیه السلام، رسیدم، حضرت فرمودند؛ چه چیز باعث شده که تو در این وقت شب به اینجا بیایی؟ عرض کردم ای امیر مؤمنان به خدا قسم حب و دوستی شما مرا به اینجا کشانیده است. حضرت فرمودند:«اما انی احدثک لتشکرها، اما انه لایموت عبد یحبنی فتخرج نفسه حتی یرانی حیث یحب، و لایموت عبد یبغضنی فتخرج نفسه حتی یرانی حیث یکره» این حارث اینک برای تو حدیثی می گویم که شکر آن را بجا آوری، ای حارث آگاه باش، بنده ای که مرا دوست بدارد، نمی میرد مگر اینکه هنگام جان دادن مرا انگونه که دوست دارد، خواهد دید. و هیچ بنده ای که مرا دشمن داشته باشد، نمی میرد، مگر آنکه هنگام جان دادن مرا همان طوری که بدش می آید، خواهد دید. بعضی میگویند، سید حمیری مضمون این حدیث را به شعر درآورده و برخی هم معتقد هستند که خود حضرت این شعر ذیل را به حارث همدانی بیان فرموده است.
یا حار همدان من یمت یرنی*** من مؤمن او منافق قبلا
یعرفنی طرفه و اعرفه *** بنعته و اسمه و ما عملا
و انت عند الصراط تعرفنی *** فلا تخف عثر? و لا زللا
اسقیک من بارد علی ضمإ *** تخاله فی الحلاو? العسلا
اقول لنار حین توقف للعرض*** دعیه لاتقتلی الرجلا
دعیه لا تقربیه ان له *** حبلا بحبل الوصی متصلا
ای حارث همدانی، هرکس که بمیرد مرا خواهد دید، مؤمن باشد یا منافق. چشمان او به من می نگرد و من او را با تمام صفات و نام و عمل می شناسم. و تو ای حارث، روی پل صراط مرا خواهی دید و خواهی شناخت. بنابراین؛ از لغزش و لرزش نترس. من آب خنک در آن تشنگی سوزان آنجا به تو می نوشانم، که از شدت شرینی پنداری که عسل است.
در این هنگام که تو را در مقام عرض و حساب متوقف سازند، من به آتش می گویم؛ او را رها کن و به این مرد، نزدیک نشو. او را رها کن و هرگز به او نزدیگ نشو؛ زیرا؛ دست او به ریسمان محکم است که از آن ریسمان به ریسمان ولایت وصی رسول رخدا پیوند دارد. (بحارالانوار ج6، ص 179).
عید سعید غدیر خم گوارای وجود تان باد. و السلام.
کلمات کلیدی:
«عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: یَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِی فَهُوَ فِی الْجَنَّةِ مَعِی وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِی النَّارِ یَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَ یَنْفَعُ فِی مِائَةِ مَوْطِنٍ أَیْسَرُ تِلْکَ الْمَوَاطِنِ الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْمِیزَانُ وَ الْمَحْشَرُ وَ الصِّرَاطُ وَ الْمُحَاسَبَةُ فَمَنْ رَضِیَتْ عَنْهُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ رَضِیتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِیتُ عَنْهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَیْهِ فَاطِمَةُ غَضِبْتُ عَلَیْهِ وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَیْهِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَا سَلْمَانُ وَیْلٌ لِمَنْ یَظْلِمُهَا وَ یَظْلِمُ ذُرِّیَّتَهَا وَ شِیعَتَهَا.». (بحارالانوار، ج27، ص116)
سلمان میگوید: رسول خدا صلیاللهعلیه وآله فرمود: ای سلمان هرکه دخترم فاطمه را دوست بدارد در بهشت در کنار من خواهد بود، و هرکه او را دشمن بدارد در آتش جهنم خواهد بود. ای سلمان دوستی فاطمه در صد جایگاه به حال انسان سودمند است که راحتترین آنها عبارتاند از: مرگ، قبر، میزان، سنجش، محشر، و پل صراط و حسابکشی؛ پس دخترم فاطمه از هر کس راضی باشد، من از او خشنود میشوم و هر کس من از او راضی شوم خدا از او خرسند خواهد بود. و هر کس فاطمه از او خشمگین باشد، من بر او خشم میکنم و هر کس من بر او خشم کنم، خداوند بر او غضب میکند. ای سلمان وای بر کسی که به فاطمه و به فرزندان و شیعیانش ظلم و ستم کند!.
اینکه محبت حضرت زهرا سلام الله علیها؛ در صد جایگاه برای انسان نفع می بخشد؛ که آسانترین آنها هنگام مرگ و ... است. این مواقف سخت ترین جاها برای ما ها است. حقیقت این است؛ محبتی این خاصیت ها را دارد که محبت واقعی باشد و محبت واقعی بدنبال خود متابعت را دارد. وقتی که متابعت آمد آنوقت هر آنچیزی را که آن حضرت دوست میدارد محب او نیز آن را دوست میدارد.
در حدیثی آن حضرت می فرماید:«حُبِّبَ إلَىَّ من دُنیاکُم ثَلاثٌ : تِلاوَةُ کِتابِ اللّه ِ و النَّظَرُ فی وَجهِ رَسولِ اللّه ِ و الإنفاقُ فی سَبیلِ اللّه ِ» .(نهج الحیاة ، ح 164 .)
حضرت فاطمه علیهاالسلام می فرماید:از دنیاى شما سه چیز را دوست میدارم. تلاوت قرآن کریم. نگاه به چهره ی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم؛ و انفاق در راه خدا. محبان حضرت نیز باید این سه چیز را دوست بدارند. زیرا؛ قرآن کتاب هدایت و قانون زندگی سعادت مندانه است. (ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین) سوره بقره آیه 2. شکی در این قرآن نیست و او هدایت برای متقین است. (هذا بیان للناس وهدی و موعظة للمتقین) سوره آل عمران آیه 138. این قرآن بیان برای مردم و هدایت و موعظه برای متقین است.
حضرت فاطمه زهرا علیها السلام در دعای روز دوشنبه به خداوند عرض می کند؛ «اللّهُمَّ إنّی أسأَلُک قُوَّةً فی عِبادَتِک، وتَبَصُّراً فی کتابِک، وفَهماً فی حُکمِک. اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، ولا تَجعَلِ القُرآنَ بِنا ماحِلاً، وَالصِّراطَ زائِلاً، ومُحَمَّداً(ص) عَنّا مُوَلِّیاً» .( بحار الأنوار : ج 90 ص 338 ح 48)
خداوندا! از تو توانی برای عبادت تو و بصیرتی در کتاب تو و فهمی در حکم تو درخواست می کنم. خداوندا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و قرآن را برای ما بی حاصل قرار مده و ما را [از روی] صراط ساقط مکن و محمّد صلی الله علیه و آله و سلم؛ را از ما رویگردان مساز.
دومین چیزی که حضرت دوست می دارد نگاه کردن به صورت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است که خداوند متعال آن حضرت را در سوره ی احزاب آیه 21. به عنوان الگوی احسن معرفی نموده است که «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخرو ذکر الله کثیرا» یقینا برای شما در رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم. الگویی نیکویی است برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت ایمان دارد. و خدا را بسیار یاد می کند.
آری انسان چیزی را برای خود الگو قرار میدهد که او را دوست میدارد و زندگیش بر وفق رفتار الگو تنظیم می کند.
سومین چیزی را که حضرت دوست میدارد؛ انفاق در راه خداست. در حالیکه فدک در اختیار آن حضرت بود و در آمد فدک هم بسیار بود ولی حضرت بسیار زاهدانه زندگی می کرد و همه را در راه خدا انفاق می کرد. بالاتر از این؛ در مورد آن حضرت آمده است که شب عروسیش لباسش را به کنیزی بخشید و با لباس کهنه به خانه ی شوهر رفت و این سیره ی حضرت است. و بر محبان است که سیره ی او را سرمشق زندگی خود قرار دهند تا سعادت مند دنیا و آخرت شوند و محبت آن حضرت به فریاد شان برسد. والسلام.
کلمات کلیدی:
در روایتی از امام حسن عسکری علیه السلام ِ علامت مؤمن پنج چیز بیان شده استَ؛ )علامات المؤمن خمس صلاة الاحدی و الخمسین و زیارة الاربعین و التختم بالیمین و تعفیر الجبین و الجهر ب بسم الله الرحمن الرحیم»؛ (وسایل الشیعه ج 10 ص 373). نشانه های انسان مؤمن پنج چیز است:1- اقامه ی پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شبانه روز. 2- زیارت اربعین. 3- انگشتر به دست راست کردن. 4- پیشانی را در سجده بر خاک گذاشتن. 5- در نماز بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن.
توضیحی در مورد فرازی از زیارت اربعین
زیارت اربعین یکی از مستحبات بسیار مهم است که از اهمیت و جایگاه بسیاربالایی برخوردار است؛ در فرازی از این زیارت نامه از امام صادق علیه السلام؛ هدف از قیام امام حسین علیه السلام؛ بیان شده است که خطاب به خداوند متعال آمده است: « و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة و قد توازر علیه من غرته الدنیا و باع حظه بالارذل الادنی و شری آخرته بالثمن الاوکس وتغطرس .»
پروردگارا امام حسین علیه السلام؛ جانش را در راه تو بذل کرد تا بندگانت ازجهالت و سرگردانی و گمراهی برهاند؛ در حالیکه بر علیه او به کمک هم برخاستند. اینها کسانی بودند که دنیا مغرور شان کرده و بهره ی واقعی خود را به فرومایه ترین و پست ترین چیز فروختند. و آخرت شان را به کمترین بها در معرض فروش گذاشتند؛ تکبر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند.
در ابتدای این فراز از زیارت؛ هدف از شهادت امام علیه السلام؛ نجات امت از جهل و نادانی بیان شده است. تبلیغات دستگاه بنی امیه در فروبردن مردم به جهالت به گونه ای بود که معروف است؛ نماز جمعه را روز چهار شنبه می خواندند و کسی هم متعرض نمی شد. (و حیرة الضلالة) مردم در ضلالت و گمراهی؛ و تحیر و سرگردانی بسر می بردند. امیر المؤمنین علی علیه السلام؛ در خطبه دوم نهج البلاغه در توصیف روزگار جاهلی می فرماید:«والناس فی فتن انجذم فیها حبل الدین. و تزعزعت سواری الیقین... فالهدی خامل والعمی شامل عصی الرحمان و نصر الشیطان و خذل الایمان.»
مردم در فتنه ها گرفتار بودند؛ فتنه هایی که رشته ی دین در آن گسسته و ستون های ایمان و یقین متزلزل شده بود... هدایت فراموش شده و گمراهی و نابینایی همه را فراگرفته بود؛ در چنین شرایطی خداوند رحمان معصیت می شد و شیطان یاری می گردید؛ و ایمان بدون یار و یاور مانده بود.
در ادامه ی زیارت آمده است که؛ «وقد توازر علیه من غرته الدنیا...وتردی فی هواه.» امام صادق علیه السلام؛ کسانی را بر علیه امام حسین علیه السلام؛ جنگیدند و حضرت را به شهادت رساند؛ عمده دلیل این اقدام جنایت کارانه را؛ دنیا پرستی آنها معرفی می کند که آنان فرفته ی دنیا شدند و دنیا آنها را فریب داد و گرفتار حب دنیا شدند.
قرآن کریم هشدار می دهد و در سوره ی لقمان آیه 33؛ می فرماید:«... فلا تغرنکم الحیاة الدنیا...» مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد. و یا در سوره ی آل عمران آیه 185؛ می فرماید:«وما الحیاة الدنیا الا متاع الغرور» زندگی دنیا چیزی جزسرمایه ی فریب نیست. و یا در سوره روم آیه ی 7؛ میفرماید:«یعلمون ظاهرا من الحیاة الدنیا وهم عن الاخرة هم غافلون»(فریب خوردگان ازدنیا) تنها ظاهر از زندگی دنیا را میدانند و از آخرت غافل هستند.
اگر انسان از آخرت غافل شد؛ آنوقت است که از مقام انسانیت سقوط می کند و به درجه ی پست تر از حیوانات نایل می شود. و لذا خداوند متعال در سوره ی اعراف آیه 179؛ می فرماید:«اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون» آنها مثل حیوانات بلکه پست تر از آنها هستند؛ زیرا آنها غافل هستند. از این آیه استفاده می شود که انسان غافل پست تر از حیوان است و از طرف دیگر علت فاغل بودن هم فراموشی آخرت است که این از آیه 7؛ سوره روم استفاده می شود.
دنیا پرستی در احادیث
در حدیثی از امیر المؤمنین علی علیه السلام؛ آمده است که؛«حب الدنیا رأس الفتن و اصل المحن»؛ (غرر الحکم). دنیا پرستی سر آغاز فتنه ها و ریشه ی همه ی محنت ها و رنجهاست.
و همچنین در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم؛ آمده است:«اکبرالکبایرحب الدنیا»؛ (کنز العمال؛6074). بزرگترین گناهان دنیا دوستی است. در حدیث دیگری امیر المؤمنین علی علیه السلام؛ می فرماید:«ارفض الدنیا فان حب الدنیا یعمی و یصم و یبکم و یذل الرقاب.»؛ (اصول کافی ج 2؛ ص 136)؛ دنیا پرستی را ترک کن؛ زیرا؛ حب دنیا چشم را کور؛ و گوش را کر؛ و زبان را لال می گرداند و گردن ها را به ذلت می کشاند. از همین رو است که روز عاشورا امام حسین علیه السلام؛ وقتی خطبه می خواند و آنها را نصیحت می کند؛ سخن امام معصوم علیه السلام را نمی شنوند. و سرو صدا بپا می کنند.
این تعبیرات نشان می دهد که زرق و برق دنیای فریبنده مهمترین عامل برای جلوگیری انسان از هدایت و رسیدن به کمالات معنوی است. البته باید توجه داشت اینکه؛ در مورد دنیا دو دسته روایات وجود دارد؛ یک دسته روایات دنیا را ممدوح و «متجر اولیاء الله» میداند. و دسته ی دیگر همان طوری که ذکر از آن به بدی یاد می کند که سبب گمراهی انسان می شود. اگر دنیا به عنوان هدف و مقصد از خلقت در نظر گرفته شود معلوم است که مذموم است ولی اگر به عنوان وسیله و مزرعه ی آخرت در نظر گرفته شود که وسیله ی تقرب انسان به خداوند است؛ و این دنیا ممدوح است. در روایتی از امام علی بن الحسین علیه السلام؛ که در مورد دنیا است؛ و قسمت پایانی آن به این نکته اشاره دارد که می فرماید:«و الدنیا دنیائان دنیا بلاغ و دنیا ملعونة»؛ (اصول کافی ج2؛ص 130)؛ دنیا دو گونه است: یکی دنیایی که به حد کفاف است. (و انسان را به آخرت و معنویت) می رساند. و دیگری دنیای نفرین شده ( که انسان را از خداوند دور می کند.)
یکی دیگر از عواملی قتال مردم کوفه با امام حسین علیه السلام: که در زیارت اربعین به آن اشاره شده است؛ هوا پرستی است. «و تردی فی هواه».
در آیات و روایات اسلامی؛ پیروی از هوسهای نفسانی؛ به عنوان مهمترین عامل برای بدبختی و بزرگترین مانع برای سعادت انسان؛ بیان شده است. قرآن کریم در سوره ی (ص) آیه 26؛ می فرماید:«و لا تتبع الهوی فیضلک عن سبیل الله»؛ از هوای نفس پیروی مکن که ترا از راه خدا منحرف می سازد. در سوره محمد آیه 16؛ آمده است:«اولئک الذین طبع الله علی قلوبهم واتبعوا اهوائهم»؛ آنها کسانی هستند که خداوند بر دلهای شان مهر نهاده و از هوای نفس شان پیروی کرده اند. (از این ور چیزی نمی فهمند.) در سوره کهف آیه 28؛ می خوانیم که :«ولا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا واتبع هواه»؛ ای پیامبر از کسی که قلبش را از یاد خود غافل ساختم؛ اطاعت مکن؛ او که از هوای نفس خود پیروی کرد.
در نهج البلاغه از امیر المؤمنین علیه السلام؛ نقل شده است:«فاما اتباع الهوی فیصد عن الحق»؛ (نهج البلاغه؛ خطبه 42؛) پیروی از هوای نفس آدمی را از راه حق باز می دارد. در روایت دیگر از آن حضرت آمده است که :«کم من عقل اسیر تحت هوی امیر»؛ (بحار الانوار ج 66؛ ص 410). چه بسا عقلی که اسیر هوای نفس است. پیامبر گرامی اسلام؛ صلی الله علیه وآله وسلم؛ می فرماید:«ایاکم و الهوی فان الهوی یعمی و یصم»؛ (نهج الفصاحه ص 360)؛ از هوس بپرهیزید که هوس انسان را کور و کر می کند.
کلمات کلیدی: