سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر در کسى خصلتى شگفت دیدید ، همانند آن را انتظار برید چه طبیعت او وى را بر انگیزاند دیگر بار ، بر کردن چنان کار . [نهج البلاغه]
قطره ی شبنم

علی دست خدا در آستین است

علی تنها صراط راستین است

علی عیسی و موسی و شعیب است

علی گنجینه ی اسرار غیب است

علی انجیل و تورات و زبور است

علی سرمنشأ تکثیر نور است

علی استاد جبریل امین است

که مولایم امیر المومنین است.

***

منم غلام علی، غلام نام علی

فلک غلام من است به احترام علی

نشسته مرغ دلم به روی بام علی

علی امام من است و منم غلام علی

***

یکی از استدلال های شیعه ی امامیه، برای خلافت و جانشینی امیر المؤمنین علی علیه السلام، آیه ی ولایت است که خداوند متعال در سوره ی مائده آیه 55، می فرماید:«إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ» سرپرست و رهبر شما تنها خدا است، و پیامبر او، و آنها که ایمان آورده‏اند و نماز را بر پا مى‏دارند و در حال رکوع زکات مى‏پردازند.

طبق احادیث بسیاری که از منابع تفسیری شیعه و اهل سنت نقل شده است، آیه ی مبارکه در باره امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام، نازل شده است، و مقصود از «الذین آمنوا...» آن حضرت است.

شان نزول آیه ولایت‏

ثعلبی در تفسیر خودش «الکشف و البیان، ج4، ص 80-81، دار احیاء التراث عربی» از ائمه تفسیر و حدیث اهل سنت، و مفسر  بزرگ شیعه شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان و کتب دیگر از عبایه بن ربعی چنین نقل کرده اند: که «عبد الله بن عباس» روزى در کنار چاه زمزم نشسته بود و براى مردم از قول پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم، حدیث نقل مى‏کرد، ناگهان مردى که عمامه‏اى بر سر داشت و صورت خود را پوشانیده بود نزدیک آمد و هر مرتبه که ابن عباس از پیغمبر اسلام (ص) حدیث نقل میکرد او نیز با جمله «قال رسول اللَّه» حدیث دیگرى از پیامبر (ص) نقل مى‏نمود.

ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفى کند، او صورت خود را گشود و صدا زد اى مردم! هر کس مرا نمى‏شناسد بداند من ابو ذر غفارى هستم با این گوشهاى خودم از رسول خدا ص شنیدم، و اگر دروغ مى‏گویم هر دو گوشم کر باد، و با این چشمان خود این جریان را دیدم و اگر دروغ مى‏گویم هر دو کور باد، که پیامبر (ص) فرمود:«على قائد البررة و قاتل الکفرة منصور من نصره مخذول من خذله». على علیه السلام، پیشواى نیکان است، و کشنده کافران، هر کس او را یارى‏ کند، خدا یاریش خواهد کرد، و هر کس دست از یاریش بردارد، خدا دست از یارى او برخواهد داشت.

سپس ابو ذر اضافه کرد: اى مردم روزى از روزها با رسول خدا (ص) در مسجد نماز مى‏خواندم، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى کمک کرد، ولى کسى چیزى به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضاى کمک کردم ولى کسى جواب مساعد به من نداد، در همین حال على علیه السلام، که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد، هنگامى که از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند کرد و چنین گفت:«خداوندا برادرم موسى از تو تقاضا کرد که روح او را وسیع گردانى و کارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشایى تا مردم گفتارش را درک کنند، و نیز موسى درخواست کرد هارون را که برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهى و بوسیله او نیرویش را زیاد کنى و در کارهایش شریک سازى.

خداوندا! من محمد پیامبر و برگزیده توام، سینه مرا گشاده کن و کارها را بر من آسان ساز، از خاندانم على علیه السلام، را وزیر من گردان تا بوسیله او، پشتم قوى و محکم گردد.»

ابو ذر مى‏گوید: هنوز دعاى پیامبر (ص) پایان نیافته بود که جبرئیل نازل شد و به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، گفت: بخوان، پیامبر خدا فرمود: چه بخوانم، گفت بخوان «‏ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا ...»

این آیه با کلمه «انما» که در لغت عرب به معنى انحصار مى‏آید شروع شده و مى‏گوید: «ولى و سرپرست و متصرف در امور شما، تنها سه کس است: خدا و پیامبر و کسانى که ایمان آورده‏اند، و نماز را برپا مى‏دارند و در حال رکوع زکات مى‏دهند.»

بر اساس تصریح علمای لغت و ادب، کلمه ی «انّما» برای حصر وضع شده است. ابن منظور می گوید: اگر بر «انّ»، «ما» افزوده شود دلالت بر تعیین دارد. (لسان العرب، ج 1، ص 245)، فیروز آبادی آورده است که «انّما» مفید حصر است.(القاموس المحیط، ج4، ص 198.) ابن هشام نیز چنین گفته است. (مغنی اللبیب، ج1، ص88).

بنابراین؛ تردیدی نیست که در وضع لغوی «انّما» برای حصر است، اگر قرینه ای وجود داشته باشد می تواند با وجود قرینه در غیر حصر به کار رود که در این صورت استعمال مجازی خواهد بود.

نکته ی دیگر اینکه که کلمه «ولى» اگر چه در معانی مختلفی  استعمال شده است، اما بررسی ها نشان می دهد که معنی اصلی آن، سرپرستی، اولویت و صاحب اختیار بودن است. ابن منظور در لسان العرب می گوید:«و الولیّ ولیّ الیتیم الذی یلی امره و یقوم بکفایته، و ولی المرئة الذی یلی عقد النکاح علیها». ولیّ یتیم کسی است که عهده دار کار یتیم است و به امور او قیام می کند. ولیّ زن کسی است که سرپرستی عقد نکاح او را به عهده دارد.

فیومی در المصباح المنیر ج2، ص 250، آورده است:«الولیّ فعیل به معنی فاعل من ولیه اذا قام به. و منه «الله ولیّ الذین آمنوا»، و الجمع اولیاء، قال ابن فارس؛ وکلّ من ولی امر احد فهو ولیّه.» ولی (بروزن) فعیل به معنی فاعل است، (گفته می شود)؛ ولیه، در صورتی که به امر کسی قیام کند و عهده دار کار وی شود. از این قبیل است، آیه کریمه «الله ولیّ الذین آمنوا» یعنی خداوند صاحب اختیار و اولی به تصرف در امور مؤمنان است. جمع ولی اولیاء می باشد. ابن فارس گفته است؛کسی که عهده دار امور کسی باشد ولی او خواهد بود.

بنابراین: مفاهیمی مانند، یاور و دوست معانی حقیقی ولی نیستند، بلکه گاهی در اینها به صورت مجازی استعمال می شود. و معنای حقیقی و شایع و متعارف در کلمه ی «ولیّ» همان صاحب اختیار و سرپرست می باشد. و این معنا در قرآن کریم زیاد به کار رفته است. از جمله در سوره بقره آیه 157، آمده است:«الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور»، خداوند ولی وسرپرست کسانی است که ایمان آورده اند، آنان را از تاریکیها به سوی نور خارج می سازد. در سوره ی اعراف آیه 199، سوره شوری آیه 9، و سوره انعام آیه 14، و موارد فراوان دیگر نیز، کلمه ی «ولی» به معنای فوق آمده است. از طرف دیگر، اگر در آیه ی کریمه ولایت به معنای دوستی و نصرت باشد، لازم می آید که محتوای آیه بر خلاف واقع باشد، زیرا؛ در این صورت معنی چنین خواهد شد. «جز این نیست که یاور یا دوست شما خدا و رسول و مومنانی هستند که نماز به پا می دارند، و در حال رکوع زکات می دهند». زیرا این صفت براى همه مؤمنان ثابت است نه مؤمنان خاصى که در آیه ذکر شده که نماز را برپا مى‏دارند و در حال رکوع زکات مى‏دهند، و به عبارت دیگر دوستى و یارى کردن، یک حکم عمومى است، در حالى که آیه ناظر به بیان یک حکم خصوصى مى‏باشد و لذا بعد از ذکر ایمان، صفات خاصى را بیان کرده است که مخصوص به یک فرد مى‏شود. این معلوم است که یاور و دوست مؤمنان در انحصار کسانی که در حال رکوع زکات می دهند نیست، بلکه یک حکم عمومى است که همه مسلمانان را در بر مى‏گیرد، همه مسلمین باید یکدیگر را دوست بدارند و یارى کنند حتى آنهایى که زکات بر آنها واجب نیست، و اصولا چیزى ندارند که زکات بدهند، تا چه رسد به اینکه بخواهند در حال رکوع زکاتى بپردازند، آنها هم باید دوست و یار و یاور یکدیگر باشند. از اینجا روشن مى‏شود که منظور از «ولى» در آیه فوق ولایت به معنى‏ سرپرستى و تصرف و رهبرى مادى و معنوى است، بخصوص اینکه این ولایت در ردیف ولایت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، و ولایت خدا قرار گرفته و هر سه با یک جمله ادا شده است. پس به این ترتیب، آیه از آیاتى است که به عنوان یک نص قرآنى دلالت بر ولایت و امامت على علیه السلام مى‏کند. این مساله بقدرى روشن و آشکار بوده که حسان بن ثابت شاعر معروف‏ عصر پیامبر (ص) مضمون روایت فوق را در اشعار خود که در باره على علیه السلام، سروده چنین آورده است:

فانت الذى اعطیت اذ کنت راکعا       

زکاتا فدتک النفس یا خیر راکع‏

فانزل فیک اللَّه خیر ولایة         

و بینها فى محکمات الشرائع‏

یعنى: تو بودى که در حال رکوع زکات بخشیدى، جان بفداى تو باد اى بهترین رکوع کنندگان. و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را در باره تو نازل کرد و در ضمن قرآن مجید آن را ثبت نمود.

والسلام علیکم و رحمه الله...  التماس دعا، یا علی مدد.

یارب

یارب نظری به چشم نمناکم کن

با اشک محبت علی پاکم کن

در کرب و بلا بگیر روح از تن من

در گوشه ی ایوان نجف خاکم کن.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 100/5/6:: 10:6 صبح     |     () نظر